منوی اصلی
بخش اعضا
انتخاب قالب
اطلاعات سایت
اعضا : 4706محتوا : 302
بازدیدهای محتوا : 929839
اوقات شرعی
جستجو
Loading
انجمن حجتیه، حزب مرموز... | نامه الکترونیک |
سالها بود مفهوم "انجمن حجتيه" از ادبيات سياسي اجتماعي ملت ايران رخت بربسته بود و براي همين است كه امروز و پس از انتخابات اخير رياست جمهوري كه مساله انجمن حجتيه مطرح شده جوانان تا 30 ساله با حيرت به اين مفهوم نگاه ميكنند و اطلاع درستي از وضعيت اين جريان مذهبي ندارند.
انجمن حجتيه با پيروزي جرياني كه دايره واژگان مذهبي آن افراطي است و به سياست از منظر سياست نگاه نميكند و در پي به زير كشيدن "سياست ورزي" زير لواي فعاليتهاي افراطي مذهبي است به ادبيات سياسي و ژورناليستي ما بازگشت. كالبد شكافي اين جريان مذهبي به روشن شدن سابقه ديروز و فعاليتهاي امروز آن، تلاشي است براي روشنگري جامعه. تاكيد ميكنم كه اين گزارش در پي افشاگري عليه هيچكدام از جريانهاي سياسي نيست، بلكه با استناد به آنچه گذشته و آنچه امروز استنباط ميشود در پي روشن نمودن ابعاد تاريك و ناروشن مفهومي است كه در چند ماه گذشته ركورد جالب توجهي در ادبيات سياسي ايران به خود اختصاص داده است. در اين گزارش ضمن بازخواني زمينههاي شكلگيري، موسس، تشكيلات، برخورد با پديده انقلاب و فعاليت سياسي به خاطرات و مواضع چند تن از رجال سياسي و مذهبي درباره اين جريان ميپردازيم. بازي در زمين خالي درباره زمينههاي شكلگيري انجمن حجتيه ناگزير به توجه به چند حوزه متفاوت و گاه متناقض هستيم، اما پر رنگترين زمينه شكلگيري جرياني به نام حجتيه، وجود فرقهيي به نام "بهائيت" است كه همواره از سوي مسلمانان طرد شده است. انجمن بهائيت از دل فرقهيي به نام "بابيه" درآمد. نزديك به يك قرن قبل، فردي به نام "ميرزا علي محمد" با ادعاي بابيت و نمايندگي امام عصر و سپس ادعاي مهدويت، موجب تاسيس فرقهيي به نام "بابيه" شد و از دل بابيه "بهائيت" بيرون آمد. اين فرقهها از همان آغاز از سوي مسلمانان مطرود بودند، اما به دلايل سياسي، حكومت وقت و جريانهاي سياسي به حمايت از اين جريانات پرداختند تا بتوانند در ميان مردم بخصوص جوانان و مهمتر از همه روحانيت و حوزههاي علميه نفذ كنند و اقدام به جذب مبلغ نمايند.بهائيت از آنجا كه با حمايت قدرت هاي استعماري داراي يك تشكيلات منسجم و سازمان يافته شد توانست به موفقيتهايي دست يابد. در جبهه مخالف بهائيت هيچ سازمان منسجمي كه بتواند به مقابله با فعاليتهاي بهائيت بپردازد وجود نداشت. اوج فعاليتهاي بهائيت در دهههاي 20 و 30 بود كه علناص به فعاليت ميپرداخت. در چنين شرايطي "شيخ محمود ذاكرزاده تولايي" مشهور به "شيخ حلبي" كه در اصول و فنون سخنوري مهارت داشت انجمن ضد بهائيت را تاسيس كرد. اين انجمن از آغاز بنا را بر مبارزه با بهائيت گذاشت. به دليل نفوذ انجمن بهائيت در كشور، تاسيس انجمن ضد بهائيت با استقبال محافل مذهبي، مسلمانان و جوانان روبرو شد. همچنين به دليل وجود پتانسيلهاي قوي انجمن ضد بهائيت شيخ حلبي موفقيتهاي زيادي به دست آورد. در كنار اين مساله برخي نيز كودتاي 28 مرداد كه منجر به حبس و انزواي نيروهاي ملي و مذهبي فعال در نهضت مقاومت ملي شد را زمينه ديگري براي تاسيس انجمن حجتيه عنوان ميكنند. حكومت برآمده از دل كودتا با ايجاد جو اختناق از فعاليت گروههاي سياسي چه مذهبي و غيرمذهبي جلوگيري به عمل آورد و از آنجا كه انجمن حجتيه از بدو تاسيس پرچم سفيد غير سياسي بودن را در برابر حكومت وقت برداشته بود با ممانعت حكومت مواجه نشد و حتي گفته ميشود حكومت از تاسيس چنين گروههايي حمايت ميكرد چراكه نيروهايي كه به دنبال فعاليت اجتماعي بودند انرژي و توان خود را به امور اجتماعي مذهبي و غيرسياسي صرف ميكردند. اين فراز از اساسنامه انجمن مويد اين موضوع است كه "انجمن به منظور فعاليتهاي علمي، آموزشي، خدمات مفيد اجتماعي، با الهام از تعاليم عاليه اسلام و مذهب شيعه جعفري، جهت پرورش استعداد و تربيت انسانهايي لايق و كاردان و مقيد به تقوي و ايمان و اصلاح جهات مادي و معنوي جامعه تاسيس شده است.به اضافه اين دو زمينه، برخي درباره زمينه پيدايش انجمن حجتيه معتقد به حضور قدرتهاي استعمارگر هستند. اين عده بر اين باورند كه ايجاد يك فرقه و ضد فرقه از روشهاي استعماري براي سرگرم كردن مبارزان و ملتها است. با در نظر گرفتن هركدام از موارد فوق و موافق يا مخالف بودن آن گروهي با تابلوي "انجمن خيريه حجتيه مهدويه" پس از كودتاي 28 مرداد تاسيس شد.همانگونه كه گفته شد شيخ محمد حلبي به اصول و فنون سخنوري كاملاص مسلط بود، دكتر عبدالكريم سروش كه خود يك سال عضو اين تشكيلات بوده است درباره ويژگيهاي فردي شيخ محمد حلبي به روزنامه "جامعه" گفته است: "شيخ حلبي واعظ سرشناسي در تهران و كل كشور بود و منبرهاي بسيار نافذي داشت. اشعار زيادي از حفظ داشت بيانش بسيار موؤر بود و معلم اخلاق و عرفان هم بود." اما انگيزههاي شيخ محمد حلبي براي تاسيس انجمن حجتيه چه بود؟ روايتهاي گوناگوني ميشود. انجمن حجتيه براين باورند كه شيخ حلبي رييس انجمن، مدعي شده است كه در سالهاي 32 خوابي ديده است كه امام زمان به وي فرمودهاند كه گروهي را براي مبارزه با بهائيت تشكيل بدهد. البته روايتهاي ديگري نيز نقل ميشود از جملهأ پس از بروز اختلاف بين آيتالله كاشاني و دكتر مصدق و شكست نهضت ملي نفت، همزمان تبليغات بهائيت نضج گرفت و گروهي كه در بينشان طلبه نيز بود از جمله هم حجره شيخ حلبي را جذب كردند، لذا بهائيت در ذهن شيخ حلبي بزرگ جلوهگر شد و به اين نتيجه رسيد كه بايد سياست را رها كرد و دست به انجام اقدامهاي فرهنگي زد و به علت شكست نهضت، يك جو ياس برجامعه حاكم شد و عدهيي كه به دنبال جرياني ميگشتند تا با وصل شدن به آن، ياس و بريدگي خود را توجيه ايدئولوژيكي و سياسي كنند، به اين جريان پيوستند. البته برخي نيز لغزيدن هم حجرهيي شيخ محمد حلبي كه براي نفوذ در بهائيت فعاليت ميكردند را يكي ديگر از انگيزههاي انجمن ضد بهائيت توسط شيخ حلبي ذكر ميكنند. ساختار تشكيلاتي حزب بدون سياست انجمن حجتيه زير نظر خود شيخ حلبي به عنوان رييس هيات مديره و 4 نفر كه عضو هيات مديره بودند اداره ميشد. اين افراد عبارت بودند از حاج سيد رضا رسول، سيد حسين سجادي، محمد حسين غلامحسين، حاج محمد تقي تاجر. انجمن به واسطه مبارزه با بهائيت تلاش كرد از افراد مجرب و تشكيلاتي منسجم بهره ببرد، پروانه فعاليت انجمن هرچند وقت يك بار بايد تجديد ميشد. انجمن حجتيه چند كميته داشت كه زير نظر هيات مديره فعاليت ميكردند. اين كميتهها عبارت بودند از: 1 كميته تدريسأ از وظايف اين گروه جذب نيروهاي جوان و تازه نفس و فعال براي تحت تعليم قرار دادن آنها بود. مهمترين مركز براي اين منظور مدارس بود. معلماني كه عضو انجمن بودند بايد اين ماموريت را انجام ميدادند. سياست جذب دانشآموزان باهوش و درسخوان ساده زيست نشان دهنده دقت نظر گردانندگان انجمن در توجه به كيفيت افراد جذب شده است. دكتر عبدالكريم سروش در اين باره ميگويد: "من سال ششم دبيرستان بودم." در سال 1341 و 1342 در مدرسه علوي و در 17 يا 18 سالگي بودم. انجمن حجتيه از مدرسه علوي عضو گيري كلاني ميكرد و برخي از هم مدرسهييها و همكلاسيهاي ما كه بعداص در عالم سياست و در جمهوري اسلامي وارد شدند و صاحب مقامهاي بالايي شدند از اينجا پا به انجمن حجتيه گذاشتند. كميته تحقيق: كه در واقع كميته جاسوسي بود به اين شيوه عمل ميكرد كه سه نوع محقق يا جاسوس تربيت ميكرد. محقق يا جاسوس نوع اول، نوع دوم و نوع سوم. وظيفه جاسوس يا محقق نوع اول اين بود كه با استفاده از شيوههاي خاص تعليم داده شده نزد بهائيان ميرفت و ادعا ميكرده كه ميخواهد بهايي شود و به اين ترتيب وارد آنها ميشده است. محقق نوع دوم كه معمولاص تيمي عمل ميكردندافراد ناشناختهيي بودند كه وظيفه گزارش جلسات بهائيان را به عهده داشتند. افراد انجمن كه عضو اين گروه ميشدند اسم مستعار داشتند و همديگر را نميشناختند و ممكن بود دو نفر گزارش همديگر را به مسوول خود ميدادند. محقق نوع سوم افرادي بودند كه از حيث رفتار و گفتار بهايي ميشدند و علنا انجمن را ميكوبيدند. كميته نگارش: افراد اين كميته نويسندگاني بودند كه ميبايست تازهترين تحقيقات خود را در نفي بهائيت و ستايش امام زمان (عج) در جزوات مختلف بنويسند. كميته ارشاد: اين كميته از دو قسمت تشكيل شده بود، كميته بحث و مناظره، كميته تعقيب و مراقبت كه همانگونه كه از عناوينشان پيداست افراد عضو اين كميتهها از يك سو از افراد تازهوارد انجمن مراقبت ميكردند. از سوي ديگر افراد مبتدي و تازهوارد بهايي را رصد ميكردند تا آنان را از بهاييبودن منصرف و به انجمن وارد كنند. كميته وزارت خارجه: اين كميته بيشتر خارج از كشور فعاليت ميكرد و حوزه فعاليت آنان كشورهاي هند، استراليا، انگليس، امريكا و اتريش بود. انجمن در اين كشورها و برخي كشورهاي ديگر اقدام به تاسيس دفتر كرده بود. شايد جنجاليترين مساله مواضع انجمن نسبت به انقلاب و فعاليت سياسي بود. علياكبر هاشمي رفسنجاني درباره مواضع انجمن حجتيه پيرامون مبارزه ميگويد: "قبل از پيروزي انقلاب اسلامي اينها داعيههاي خاص اسلامي نداشتند. اختلافاتي كه با ما داشتند اين بود كه مبارزه را بد ميدانستند، معتقد بودند كه حكومت اسلامي خالا در زمان امام زمان ميتواند شكل پيدا كند و چون حالا نميشود، پس نتيجه ميگرفتند خوب است مبارزه نكنيم و با رژيم و با آنها بسازيم. يكي از سران سابق انجمن حجتيه به نقل مواضع شيخ حلبي عليه امام خميني (ره) بنيانگذار مبارزه مذهبي با رژيم شاه اشاره ميكند كه "كساني كه در اين راه (مبارزه عليه رژيم شاه) كشته ميشوند، خونشان را هدر ميدهند و كساني كه افراد را به اين راه ميكشانند مسوول اين خونها هستند."وي ادامه ميدهد كه "شيخ حلبي معتقد بود كه كار صحيح، فعاليتهاي فرهنگي و ايدئولوژيك است و نه مبارزه." سيد محمد سيفزاده كه از سوي امام خميني(ره) به عنوان رييس دادگاه انقلاب اراك منصوب شده بود درباره فعاليتهاي انجمن حجتيه و نحوه همكاري آنان با رژيم شاه در اين شهر چنين ميگويد: "نبايد از سهم فتنهانگيزيها و آتشافروزيهاي انجمن حجتيه در دوران انقلاب غافل ماند. آنها به نفوذ به داخل انقلاب و با ايجاد تنش و فتنهانگيزي ميان انقلابيون موجب درگيريهاي ناخواسته و تشديد خشونت و قتل و حذف انقلابيون گرديدند و هنوز هم ادامه دارد. نفوذ در ميان كميتهها و شوراي اسلامي به لحاظ فقدان نظم و قانون از همه جا بيشتر بود. بررسي اسناد ادارات دولتي و استانداري بخصوص ساواكت (پرده از) همكاري بسياري از روحانيون و بازاريان با رژيم برداشت، اين اسناد كه در اداره ساواك سلطنتآباد نگهداري ميشد كمتر در معرض امحا و نابودي قرار ميگيرد: "رژيم شاه جهت ساماندهي روحانيون در جهت اهداف و نيات خود در ساواك ادارهيي به نام "اداره مروجين مذهبي" تاسيس كرد. كار اين اداره تحت پوشش قراردادن كليه روحانيون در راستاي اهداف رژيم بود. بنابراين به كليه روحانيون تحت پوشش به وسيله يك روحاني صاحبنام و با دست او حقوق داده ميشد. گرچه اداره مروجين را ساواك تا سيس كرده بود اما انجمن حجتيه از سالها پيش با ساواك همكاري ميكرد، اين همكاريها از زمان اوج گيري مبارزات مسلحانه وسعت و عمق بيشتري پيدا كرد، اين اسناد تا مدتي موجب سردرگمي گروه تحقيق گشته بود، چه آنكه فيالمثل از طرفي رژيم بهاييها را مورد حمايت قرار ميداد و توسط محفل بهايي مورد حمايت قرار ميگرفتند، اما به انجمن حجتيه نيز پول داده ميشد تا با بهاييها مبارزه شود!? يعني دو كار متضاد هم، توسط ساواك برنامهريزي شده بود." سيد محمد سيفزاده اضافه ميكند: "در سند ديگري كه به امضاي تيمسار نصيري رييس ساواك رسيده و براي تمام روساي ساواك استانها ارسال گرديده، آمده بودأ مشاوران امريكايي اعتقاد دارند خط فكري ارشاد (حسينيه ارشاد) و شخا دكتر شريعتي و سازمان مجاهدين خلق و راديكاليسم اسلامي مشكل اساسي رژيم تلقي گرديده و بايد روحانيون تحت پوشش (اداره مروجين انجمن حجتيه) از بالاي منابر عليه جريانهاي فكري فوق و توهين و طرد به مرحوم (امام) خميني و طرفدارانش طبق برنامه عمل نمايند. برنامه هم مجموعهيي از توهين و تكفير و تفسيق و اتهاماتي بود كه به جريانهاي مبارزه وارد ميآمد. در همان ابتداي انقلاب با شور و عشقي كه مردم و احترامي كه تمام گروههاي سياسي نسبت به دكتر علي شريعتي داشتند جريانات فوق توانستند حدود 50 هزار جلد كتاب عليه دكتر شريعتي به چاپ رسانند كه با دخالت حاج احمد آقا از انتشار آن جلوگيري شد." سيفزاده ضمن اشاره به جوسازيهايي كه عليه قضات در آن زمان ميشده است ادامه ميدهد: "به ناچار پرونده روحانيون كه با ساواك همكاري ميكردند را نزد آقاي خميني بردم، آقاي خميني وقتي ابعاد گسترده نفوذ ساواك را متوجه شدند بعد از مدتي سكوت گفت، به ما گفته بودند ساواك در مساجد نفوذ كرده است اما نميدانستم فاجعه تا اين اندازه عميق است." سيفزاده كه آن زمان در استان مركزي بوده است ادامه ميدهد: "اگر عميقتر به موضوع (انجمن حجتيه) نگاه ميكرديم بايد اين جريان مورد تحقيق و بررسي دقيق در انقلاب قرار ميگرفت، چه بتدريج و بعد از نفوذ به ارگانهاي مهم ايجاد درگيري، بدبيني، تشنج بين انقلابيون و ارگانها در دستور كار انجمن حجتيه قرار گرفت در بسياري از درگيريها و خرابكاريها از نحوه عمل قدرت تشكيلاتي انجمن حجتيه هويدا بود. آنها كار را تا جايي پيش بردند كه در دفاتر انجمن و سازمانهاي انقلابي، اسلحه، مشروب، مواد مخدر و... جاسازي كرده يا در خيابان به نمايش ميگذاشتند، به نام آن گروهها به مردم حمله كرده و خرمنها را به آتش ميكشيدند تا مردم و سران انقلاب با هم درگير شوند." البته انجمن حجتيه پس از پيروزي انقلاب اعلام كرد كه همراه با مردم در جهت اهداف انقلاب اسلامي فعاليت خواهد كرد. طبق آنچه از خاطرات رييس دادگاه انقلاب يكي از استانهاي مركزي كشور برآمد اين كار عملاص هيچگاه اتفاق نيفتاد تا اينكه روز سهشنبه 21 تيرماه 1362 امام خميني در سخناني فرمودند: يك دسته ديگر هم كه تزشان اين است بگذاريد كه معصيت زياد شود تا حضرت صاحب بيايد. حضرت صاحب مگر براي چي ميآيد? حضرت صاحب ميآيد معصيت را بردارد. ما معصيت ميكنيم كه او بيايد? اين اعوجات را برداريد. پس از اين سخنان در روز اول مردادماه 1362 انجمن با صدور اطلاعيهيي كليه جلسات و فعاليتها و برنامههاي علني خود را تعطيل كرد و از آن روز به بعد به فعاليتهاي مخفيانه و زيرزميني روي آورد. درباره تعطيلي دايم انجمن حجتيه نظرها متفاوت است برخي همانند عمادالدين باقي معتقدند: "بديهي است كه گروهي با بيش از سه دهه فعاليت گسترده حزبي نميتواند با يك تصميم، يك شبه، براي هميشه تعطيل شود و در اشكال ديگري به فعاليتهاي خود ادامه خواهد داد." نتيجه بدون نتيجه كسي نميتواند يا نميداند به صراحت درباره فعاليت امروزين انجمن حجتيه نظر بدهد. آيتالله توسلي رييس دفتر امام خميني كه چندي پيش درباره انتقام انجمن حجتيه از تفكر امام هشدار داده بود هيچ آدرس مستقيمي نداد كه براي همگان روشن شود كه اين انجمن كجا، چگونه، در حال دخالت در امور است. يا آقاي سيد حسن خميني نوه ايشان در سخنان كلي و مبهم درباره نفوذ اين گروه هشدار ميدهند. البته برخي نيز با يادآوري آن بند از اساسنامه كه ميگويد: "هدف انجمن ؤابت و تا زمان ظهور حضرت بقيهالله الاعظم امام زمان ارواحنا فداه لايتغير خواهد بود اما برنامههاي آن با توجه به شرايط و نياز جامعه و براساس حفظ هدف كلي... تغيير يا تعميم مييابد..." معتقدند هواداران انجمن هنوز فعاليت ميكنند. ولي هنوز كسي نيامده كه صراحتاص بگويد انجمن حجتيه كجا فعاليت ميكند؟! |
انتخاب قالب
- سلطان جهانم به چنين روز غلام است
- انقلاب مهدي و دگرگوني روابط اجتماعي
- باورداشت مهدويت
- آثار و فوايد وجودي امام عصر در زمان غيبت
- مسئوليت شيعيان در حكومت واحد جهاني مهدي
- کدیور به حامیان بهائیان پیوست
- جامعهسازی دینی در سیره نبوی
- بیانات امام خامنهای در جمع اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت
- دیدار جمعی از اساتید، كارشناسان، مؤلفان و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت با امام خامنهای
- زنِ منتظر در جهان معاصر