|
اعتقاد به وجود منجي جهاني، و اهتزاز پرچم حاکميت توحيد در پايان جهان به دست پيشواي عدل و آزادي (حضرت حجتبنالحسن العسکري)، «باور حياتبخش» ي است که شيعه را در طول تاريخ پرنشيب و فرازش ـــ برغم تحمل آزارها و آسيبهاي فراوان از سوي دشمنان مقتدر و کينهتوز خويش ـــ حفظ کرده و به اميد دستيابي به آينده روشن، به ادامه جنبش و تکاپو واداشته است. بيجهت نيست که اين باور حياتبخش (انتظار مهديعج) از ديرباز، بويژه در سدههاي اخير، مورد حمله دشمنان تشيع (خصوصاً کانونهاي استکباري) قرار گرفته و آنان با صرف هزينههاي گران و تبليغات گسترده، به اشکال مختلف کوشيدهاند آن را ضعيف و نابود سازند.
«انکار» وجود مهدي عج و «مسخ» چهره وي، دو شگرد موازي است که با هدفي واحد: «مخدوش ساختن اين باور حياتي در ذهن مسلمين خصوصاً شيعيان» ، در قرون اخير تعقيب شده است. در شگرد نخستين، روايات مربوط به حضرت مهديعج سست و مجعول! قلمداد شده و وجود ايشان، امري موهوم! و ساخته پندار شيعيان يا مسلمانان تلقي ميگردد. ولي در شگرد دوم (که خطرناکتر است) ادعا ميشود: مهدي (در قالب ميرزا عليمحمد باب يا حسينعلي بها يا قادياني) سالها است آمده و رفته، و اسلام نيز منسوخ شده و به موزه تاريخ پيوسته است!
|
|
ادامه مطلب...
|