شنبه, 20 مهر 1404
You are here:

انتخاب قالب

اطلاعات سایت

اعضا : 5710
محتوا : 302
بازدیدهای محتوا : 1279579

اوقات شرعی



جستجو

Loading
پيروزي نهايي حق بر باطل PDF

«و قل جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا» (1) و بگو حق فرا رسيد و باطل مضمحل و نابود شد و باطل نابود شدني است.
يكي از آرزوهاي ديرين بشر، برچيده شدن بساط ظلم و بيدادگري ازجامعه وحكمفرمايي صلح و آرامش واجراي عدالت درسراسرجهان است.
اين انديشه هماهنگ با سرشت انسان است. به همين جهت، هرگاه براي گروهي از ملتها زمينه قيام فراهم شده، به مبارزه با حكومت ظلم و جور پرداخته اند، و بسياري از اين مبارزه ها نتيجه اش پيروزي اهل حق بوده است. اما اولا اين پيروزيها در گوشه اي از جهان اتفاق افتاده است نه در سراسر جهان; و ثانيا ممكن است همين گروه حاكم نيز بتدريج از اهداف خود دور شوند و دوباره طاغوتي ديگر بر مردم مسلط شود.
بنابراين در طول تاريخ مردم در تحت سيطره زورمداراني بوده اند كه بناي حكومت آنها بر پايه ظلم و فساد و ناامني پايه ريزي شده است; و به بيان قرآن از قول ملكه سبا:
«ان الملوك اذا دخلوا قرية افسدوها و جعلوا اعزة اهلها اذلة و كذلك يفعلون » (2)
پادشاهان هنگامي كه وارد منطقه آبادي شوند،آن را به فساد مي كشند وعزيزان آن راذليل مي كنند; كار آنها هميشه همين گونه است.
در بسياري از آيات، قرآن كريم با قاطعيت تمام نويد تحقق پيروزي نهايي و فرا رسيدن روزي را مي دهد كه حق در سرتاسر جهان حكمفرما مي شود و بساط حكومت باطل برچيده مي شود و صالحان وارث زمين مي شوند. در روايات زيادي نيز كه از فريقين نقل شده، اين پيروزي نهايي مربوط به قيام مهدي، عجل الله تعالي فرجه الشريف، است.
در بحث هاي گذشته بعضي از اين آيات و روايات بررسي شد. اينك به بررسي آيه اي كه در صدر كلام ذكر شد، مي پردازيم.
اين آيه شريفه نويد قطعي آمدن حق واضمحلال و هلاكت باطل رامي دهد. (3) خداوندبراي روشن كردن چگونگي تحقق اين وعده، باطل را به كفهايي تشبيه مي كند كه بر روي آب غوطه ورند و از بين مي روند و حق را به آبي تشبيه مي كند كه سودمند است و در زمين باقي مي ماند و يا فلزاتي كه به وسيله آتش ذوب مي شوند تا از آنها زينت آلات و يا وسايل زندگي بسازند; آنها نيز كفهايي همانند كفهاي آب دارند. (4)
تشبيهي كه خداوند ذكر كرده است، براي فهم اينكه چرا حق ماندني و باطل از بين رفتني است ما را كفايت مي كند. حق همچون آب و فلزاتي است كه واقعيت دارد و باقي مي ماند و باطل همچون كفهاي روي آب است كه محكوم به هلاكت است. حق همچون آب و فلزات است كه مفيد، سودمند و باثبات است و باطل همچون كفهايي است كه گرچه پر سر و صداست اما توخالي، بي ريشه، بي فايده و بالاخره نابودشدني است. چون حق ريشه دار و باطل بي ريشه است. همان طوري كه آب و فلزات موجب نابودي كفها مي شوند، در جريان حق و باطل نيز حق است كه به باطل چيره مي شود و باطل را از بين مي برد. همچنان كه خداوند مي فرمايد:
«... بل نقذف بالحق علي الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق » (5)
... بلكه ما حق را بر سر باطل مي كوبيم تا آن را هلاك سازد; پس در اين هنگام باطل نابود مي شود.
در آيه مورد بحث نيز خداوند خبر از آمدن حق و نابودي باطل مي دهد، با توجه به مطالبي كه بيان شد روشن مي شود كه چون حق توام با واقعيت، صدق، درستي، داراي عمق و ريشه، هماهنگ با قوانين خلقت، باثبات، سودمند و از جانب خدا و تاييدات اوست، باقي مي ماند و چون باطل امري موهوم،ساختگي،بي ريشه، ميان تهي، بي فايده، ناهماهنگ با آفرينش، بي ثبات و از جانب شيطان است، از بين رفتني است.
نكته قابل توجه در اين آيه و امثال آن اين است كه در اينجا سخن از سيطره حق بر باطل نيست; بلكه سخن از ظهور مطلق حق و نابودي كامل باطل است. باطل ممكن است مدت كوتاهي جلوه گري كند، اما بالاخره عمر او كوتاه است و خاموش مي شود.
حق همانند درخت ريشه دار و پرباري است كه طوفانها و تندبادهاي سهمگين هم نمي تواند او را از جا بركند و باطل همانند درخت بي ريشه اي است كه از زمين كنده شده و هيچ رشد و نمو و ثمره اي ندارد و از ثبات و قرار محروم است.
عوامل حاكميت اهل باطل
تا به حال سخن از پيروزي حق بر باطل بود. اما در بعضي مواقع، درمقابله حق و باطل، اهل باطل هستند كه پيروز مي شوند و حاكميت را به دست مي گيرند. حتي گاهي مشاهده مي شود كه جامعه نيز پذيراي همين گروه باطل است. سخن در اين است كه عامل اين غلبه و عامل پذيرش جامعه چيست؟ عوامل زيادي ممكن است نقش داشته باشد، ما در اينجا به بررسي دو عامل مهم مي پردازيم.
عامل اول: ظهورباطل در چهره حق.
اگر اهل باطل چهره واقعي خود را بپوشانند و لباس حق را به تن خود كنند و با زبان اهل حق سخن بگويند و بعضي از اهل حق نيز با آنها معاشرت داشته باشند و رفتار و كردار ظاهري خود را همانند رفتار و كردار اهل حق كنند، جامعه پذيراي آنها خواهد بود. اما اگر روزي مكر آنها آشكار شود و نقاب از چهره آنها برداشته شود، جايي براي آنها باقي نمي ماند.
علي، عليه السلام، در اين باره مي فرمايد:
«فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم يخف علي المرتادين و لوان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندين.» (6)
اگر باطل از آميزش با حق خالص شود، بر حق جويان مخفي نخواهد ماند و اگر حق از آميزش با باطل رهايي يابد، زبان دشمنان قطع مي شود.
عامل دوم:وحدت وانسجام اهل باطل
با مشاهده تاريخ مي توان پي برد كه هرگاه اهل باطل در كار خود سعي و تلاش كنند و بين نيروهاي آنها وحدت و انسجام وجود داشته باشد و مطيع رهبر خود باشند، و بر عكس بر اهل حق، خمودي چيره شده باشد و در ميان آنها تشتت آراء و ناهماهنگي وجود داشته باشد و از رهبر خود اطاعت نكنند; در اين صورت پيروزي با اهل باطل است. علي ،عليه السلام، درباره آينده مردم عراق خطاب به آنها مي فرمايد:
«اما والذي نفسي بيده ليظهرن هؤلاء القوم عليكم ليس لانهم اولي بالحق منكم و لكن لاسراعهم الي باطل صاحبهم و ابطائكم عن حقي.» (7)
آگاه باشيد، قسم به جان كسي كه جان من در دست اوست، اين گروه (اهل شام) بر شما پيروز مي شوند، امانه به اين علت كه آنهاازشما به حق سزاوارترند، بلكه از اين جهت كه اينهابراي به دست آوردن باطل رهبر و فرمانده خود، سرعت مي گيرند و شما نسبت به آنچه كه حق من است به كندي حركت مي كنيد.
بنابراين، عامل پيروزي را نبايد تنها در اعتقاد به حق و نيت خير ديد، بلكه براي غلبه بر دشمن، اتحاد و هماهنگي و اطاعت از رهبر نيز لازم است وهرگروهي اين صفت را بيشتر دارا باشند پيروزي با آنهاست.
مصاديق اين آيه
تاكنون دانسته شد كه پيام اين آيه نويد پيروزي حق بر باطل و هلاكت و نابودي كامل باطل است. در اين قسمت به ذكر مواردي مي پردازيم كه مي تواند از مصاديق حق بر باطل باشد.
. حق يعني دين الهي وشريعت خاتم انبياء محمد ،صلي الله عليه وآله، و باطل هردين ومسلكي است كه ازمسير خدا خارج شود. همچنان كه در روايتي است از ابن مسعود كه در سال فتح، پيامبر ،صلي الله عليه وآله، وارد مكه شد در حالي كه در اطراف خانه خدا 360 بت وجود داشت و پيامبر با چوبي كه در دستش بود به آن بتها مي زد و اين آيه را تلاوت مي كرد و بتها را با صورت به زمين مي افكند.
. حق توحيد است و پرستش خدا و باطل شرك است و پرستش بتها.
. حق قرآن است و باطل شيطان.
. حق قسط و عدل است و باطل ظلم و ستم و كينه.
. حق فضائل اخلاقي و كسب كمالات است، باطل رذايل اخلاقي و دوري از كمالات انساني.
ادعاي ما اين است كه اين آيه معناي وسيعي دارد، به گونه اي كه مي تواند همه اين مصاديق را تحمل كند. بنابراين پيام اين آيه اين است كه دين اسلام، پرستش خداوند يكتا، قرآن، عدالت و فضايل اخلاقي، بر كفر، پرستش خدايان دروغين، شيطان، ظلم و رذايل اخلاقي پيروز است، و سرانجام حاكميت مطلق از آن حق است.
يكي ديگر از مصاديق اين آيه، ظهور حضرت مهدي ،عليه السلام، است. همچنان كه روايت شده كه وقتي حضرت قائم ، عليه السلام، تولد يافت، بر روي بازوي راست ايشان، اين آيه نوشته شده بود. (8)
در روايت ديگري است از امام باقر ، عليه السلام، كه درباره اين آيه فرمودند:
«اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل » (9)
وقتي قائم قيام كرد، حكومت باطل از بين مي رود.
در اين زمان قسط و عدل در سرتاسر جهان حاكم مي شود و جايي براي ظالمان باقي نمي ماند. اين در حالي است كه قبل از تحقق چنين روزي، ظلم و ستم سراسر دنيا را فراگرفته است. در روايتي از اهل سنت چنين آمده است:
«لتملات الارض ظلما و عدوانا ثم ليخرجن رجل من اهل بيتي حتي يملاها قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و عدوانا» (10)
زمين پر از ظلم و كينه مي شود، سپس مردي ازاهل بيت من قيام مي كند تا زمين را پر از قسط و عدل كند همان گونه كه از ظلم و كينه پر شده بود.
پرشدن زمين از قسط و عدل نشانه اين است كه هيچ جايي براي ظلم باقي نمي ماند. در روايتي ديگر در تاكيد تحقق چنين روزي، از رسول خدا ،صلي الله عليه وآله، نقل شده است كه مي فرمايد:
«لو لم يبق من الدنيا الا يوم لبعث الله عز و جل منا يملئوها عدلا كما ملئت جورا» (11)
اگراز دنيا فقط يك روز باقي مانده باشد، خداي عزوجل مردي از ما را مبعوث مي كند كه دنيا را از عدل پر مي كند همان گونه كه از ظلم پر شده بود.
چنين روزي دين الهي بر ساير اديان غالب مي شود و هدف رسالت انبياي الهي محقق مي شود; چرا كه قرآن كريم در مقام هدف بعثت انبياء مي فرمايد:
«هوالذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله. و لو كره المشركون » (12)
او كسي است كه رسول خود را همراه با هدايت و آيين حق فرستاده تا او را بر همه اديان پيروز كند، هر چند كه مشركان كراهت داشته باشند.»
استاد شهيد، مرتضي مطهري پيروزي نهايي اهل حق را چنين توصيف مي كند:
«ظهور مهدي موعود حلقه اي است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل كه به پيروزي نهايي اهل حق منتهي مي شود.» (13)
بيان ايشان درقسمتي ديگرچنين است:
«از مجموع آيات و روايات استنباط مي شود كه قيام مهدي موعود، عجل الله تعالي فرجه الشريف، آخرين حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است كه از آغاز جهان برپا بوده است. مهدي موعود تحقق بخش ايده آل همه انبياء و اولياء ومردان مبارزه راه حق است.» (14)
براي رسيدن به اين هدف، بايد آمادگي لازم نيز در همه ما فراهم آيد و اين زماني تحقق مي يابد كه در همه شؤون زندگي، اعم از كارهاي فردي و اجتماعي، اعمال ما بر راستي و درستي استوار باشد; و شايد به همين جهت است كه خداوند در همين آيه مورد بحث قبل از بشارت به آمدن حق و نابودي باطل، به ما اينگونه آموزش مي دهد كه چنين دعا كنيم:
«وقل رب ادخلني مدخل صدق و اخرجني مخرج صدق واجعل لي من لدنك سلطانا نصيرا» (15)
و بگو پروردگارا! مرا(در هر كاري) صادقانه وارد كن و صادقانه خارج نما، و از سوي خود سلطان و ياوري براي من قرار ده.
پي نوشتها
. سوره اسراء (17)، آيه 81.
. سوره نمل (27)، آيه 34.
. چون هرگاه بخواهند خبر قطعي از وقوع عملي بدهند با فعل ماضي مي آورند.
. با استفاده از سوره رعد (13)، آيه 17.
. سوره انبياء (21)، آيه 18.
. نهج البلاغه: خطبه 50(فيض الاسلام، عبده)
. نهج البلاغه(فيض الاسلام) خطبه 96;(عبده) خطبه 97.
. تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 213.
. همان، ص 212.
. كنزالعمال، ج 14، ص 266، ح 3867.
. المسند، ابن حنبل، ج 2، ص 774.
. سوره توبه (9)، آيه 33; سوره صف (61)، آيه 9.
. قيام و انقلاب مهدي، ص 20.
. همان، ص 26.
. سوره اسراء (97)، آيه 80.

ماهنامه موعود شماره 7

 
تشرف شيخ حسين آل رحيم (ره ) PDF
شيخ باقر كاظمي (ره ) فرمود: در نجف شخصي به نام شيخ حسين آل رحيم زندگي مي كرد كه مردي پاك طينت و ازمقدسين و مـشـغـول بـه تـحـصـيل علم بود.
ايشان به مرض سل مبتلا شد، به طوري كه باسرفه كردن از سـيـنـه اش اخلاط و خون خارج مي شد.
با همه اين احوال در نهايت فقرو پريشاني بود و قوت روز خـود را هـم نـداشت .
غالب اوقات نزد اعراب باديه نشين درحوالي نجف اشرف مي رفت تا مقداري قوت ، هر چند كه جو باشد بدست آورد.
باوجود اين دو مشكل ، دلش به زني از اهل نجف تمايل پيدا كـرد، امـا هـر دفـعـه كه او راخواستگاري مي كرد، نزديكان زن به خاطر فقرش جواب مثبت به او نمي دادند وهمين خود علت ديگري بود كه در هم و غم شديدي قرار بگيرد.
مـدتـي گـذشـت و چـون مـرض و فقر و نااميدي از آن زن ، كار را بر او مشكل كرده بود،تصميم گـرفـت عـمـلـي را كـه در بين اهل نجف معروف است انجام دهد، يعني چهل شب چهارشنبه به مسجد كوفه برود و متوسل به حضرت بقية اللّه ارواحنافداه بشود، تا به مقصدبرسد.
شـيخ حسين مي گويد: من چهل شب چهارشنبه بر اين عمل مواظبت كردم .
شب چهارشنبه آخر شد.
ادامه مطلب...
 
جستجو در كتابخانه مهدويت، پرسمان مهدويت و وب سايت منتظران PDF
Loading
 
حكومت امام مهدي(عج) PDF
بسم ‏اللَّه الرحمن الرحيم
الحمدللَّه رب العالمين، والصلوة والسلام علي اشرف الانبياء و المرسلين، حبيب اله العالمين، أبي‏القاسم محمدصلي الله عليه وآله و علي‏ آلِهِ الطيبين الطاهرين المعصومين.
با سلام به حضرت بقيةاللَّه الاعظم امام زمان ارواحنا فداه و با آرزوي طول عمر و ادامه رهبري براي رهبر معظم انقلاب حضرت آيت‏اللَّه خامنه‏اي و سلام به شما منتظران و سربازان امام زمان(عج) ان‏شاءاللَّه تعالي.
عقيده به مهدي موعود

عقيده به مهدي موعود - سلام‏اللَّه عليه - عقيده‏اي است كه اديان آسماني نوعاً پذيرفته‏اند. شيعه معتقد است در ذيل تاريخ بشر فردي براي اصلاح جهان قيام مي‏كند و در اين قيام هم موفق خواهد شد. اين عقيده را اهل سنت هم دارند، فقط با اين تفاوت كه شيعيان رهبر اين انقلاب را فرد معيني مي‏دانند كه فرزند بلافصل امام حسن عسكري‏عليه السلام است و در تاريخ 255 يا 256 هجري متولد شده است و در حال غيبت به سر مي‏برد. اهل سنت مي‏گويند اين فرد بعداً متولد مي‏شود. در مورد اين عقيده كه عقيده بسيار مهمي است، مسائل فراوان است من درباره روزي كه حكومت واحد جهاني تأسيس و صالحان وارث زمين مي‏گردند و مسؤوليتي كه مسلمانان و مخصوصاً شيعيان در اين زمينه دارند و همچنين مسؤوليت سنگين روحانيت شيعه صحبت مي‏كنم.
سخن من در سه قسمت است:
اول: ترسيم و تصوير دورنمايي از حكومت جهاني حضرت مهدي(عج).
دوم: اين‏كه حضرت چگونه اين حكومت جهاني را به دست مي‏آورد و چگونه موفق و پيروز مي‏شود؟
سوم: آيا ما درباره اين حكومت مسؤوليتي داريم؟ چه مسؤوليتي؟
قسمت اول
در مورد تصوير و اشاره به وضع حكومت حضرت مهدي(عج)، احاديث فراواني هست كه ويژگي‏هايي را براي اين حكومت ذكر مي‏كنند و من به آن اشاره مي‏كنم.

ويژگي‏هاي حكومت حضرت مهدي(عج)

ويژگي اول
اول اين‏كه اين حكومت، حكومتي جهاني است. حكومتي نيست كه در يك گوشه‏اي از زمين برقرار شود. حكومتي است جهاني كه همه جهان را مسخّر مي‏كند و همه را تحت اختيار خودش قرار مي‏دهد.
از روايات فراوان اين مسأله استفاده مي‏شود. علاوه بر اين، آيه «...اِنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّلِحُونَ»(2) و آيات ديگر دلالت مي‏كند كه يك زماني صالحان حاكم زمين مي‏شوند.
يكي از خصوصيات اين حكومت كه با حكومت‏هاي ديگر خيلي تفاوت دارد، حكومت واحد جهاني بودن است. حكومت‏هاي متعدد نيست. شما مطلع هستيد كه الآن جهان در چه حالي است. حكومت‏هاي مختلفي در جهان است. همه اين اختلافات بايد برطرف بشود و يك حكومت حاكم گردد. اين عقيده‏اي است كه ما شيعيان داريم.
ويژگي دوم
ويژگي دوم حكومت حضرت مهدي - سلام‏اللَّه عليه - گسترش اسلام در همه جهان است به‏گونه‏اي كه هيچ ده، قريه يا جايي نيست مگر صداي اذان در آن جا به گوش مي‏رسد. آيا در آن زمان اديان آسماني مثل يهود و نصارا باقي مي‏مانند يا نه؟ اين مسأله‏اي ديگر است كه فعلاً در آن قسمت بحث نمي‏كنيم. اما مسأله اين است كه اسلام در همه جهان گسترش پيدا مي‏كند. ترديدي هم از لحاظ روايات نيست. شما مطلع هستيد كه مسلمانان الآن چه مقدارند و غير مسلمانان چقدر هستند. يك ششم جمعيت جهان مسلمانند و بقيه غير مسلمان. به هر حال، اكثريت جهان در اختيار غير مسلمان‏ها است؛ ولي در حكومت حضرت مهدي(عج) همه جهان در اختيار مسلمانان قرار مي‏گيرد.
ويژگي سوم
ويژگي سوم از برنامه‏هاي حكومت حضرت مهدي(عج) و مهم‏ترين برنامه‏اش مبارزه جدي با ستم و ريشه كن كردن آن است. در اين قسمت هم حضرت موفق مي‏شود؛ يعني ظلم و ستم را ريشه كن مي‏كند. از روايات فراواني استفاده مي‏شود كه حضرت ستم را برطرف مي‏سازد. نه افراد نسبت به هم ظلم مي‏كنند نه حكومت‏ها نسبت به رعيت‏هاي خود و نه حكومتي نسبت به حكومت ديگر. ستم به‏طور كلي برچيده مي‏شود.
ويژگي چهارم
ويژگي چهارم اين‏كه حضرت عدالت را در سراسر جهان گسترش مي‏دهد و اجرا مي‏كند. همه جا به عدالت رفتار مي‏شود و گسترش پيدا مي‏كند. در آن وقت، كسي به كسي ظلم نمي‏كند. همه با عدالت رفتار مي‏كنند؛ مثلاً شوهر به خودش، فرزندانش و خانواده‏اش ستم نمي‏كند و همين‏طور همه به عدالت رفتار مي‏كنند. در اكثر رواياتي كه درباره حضرت مهدي(عج) هست اين مسأله را شما مي‏خوانيد كه «يَمْلَأَها قسطأ و عدلأ كما ملئت ظلمأ و جوراً(3)». اين از برنامه‏هاي اصلي حضرت است.
ويژگي پنجم
ويژگي پنجم حكومت امام زمان(عج) اين است كه اسلام را در ابعاد مختلف زندگي مردم وارد مي‏كند؛ يعني اجراي احكام اسلام در ابعاد مختلف زندگي و آن هم در تمام جهان؛ يعني اداره جهان به وسيله احكام اسلام. در آن روز مسائل جهان (مسائل اقتصادي، سياسي، اجتماعي و زندگي و...) و به‏طور كلي جهان با قوانين اسلام اداره خواهد شد. اين‏ها مهم‏ترين چيزهايي است كه حكومت حضرت مهدي(عج) در صدد ايجاد آن است.
الآن شما توجه داريد كه احكام اسلام در كشورهاي اسلامي چگونه اجرا مي‏شود. قطعاً اين‏گونه نيست كه در كشورهاي اسلامي كاملاً اسلام اجرا شود. البته در مسائل عبادي شايد بعضي كشورها خوب باشند؛ اما در مسائل اقتصادي، اجتماعي، حكومتي، سياسي و امثال اين‏ها خيلي خبري نيست. آرزوي ظهور حضرت مهدي(عج) و تأسيس حكومت واحد آرزوي عالي و بسيار خوبي است كه جهانيان و مسلمانان منتظرش هستند و شيعيان يك مقدار بهتر در انتظارش به سر مي‏برند. منجي عالم و نجات دهنده غيبي حتي در اديان غير آسماني هم وجود دارد. اين آرمان عالي و خوبي است؛ ولي صحبت اين است كه اين آرمان خوب چگونه تحقق پيدا مي‏كند و آيا امكان دارد؟ .
قسمت دوم
مسأله دوّم اين است كه حضرت حكومت واحد جهاني را چگونه ايجاد مي‏كند؟ آيا به واسطه معجزه تحقق مي‏پذيرد؟
آيا خداوند متعال كاري مي‏كند كه همه جهان يكباره دگرگون شود يا اين‏كه از طريق معجزه نيست؟
از راه‏هاي معمول و متعارف است. از روايات استفاده مي‏شود كه موفقيت حضرت در تأسيس حكومت به وسيله جنگ و خونريزي و جهاد است كه حضرت به وسيله آن پيروز مي‏شود.
[ در اين مورد ]من چند روايت بخوانم:
روايت اول
شباهت امام زمان (عج) به پيامبر (ص)
امام محمد باقرعليه السلام مي‏فرمايند: «و اما شبهه من جدّه المصطفي‏صلي الله عليه وآله...(4)» شباهت حضرت مهدي(عج) به جدش پيامبر اسلام‏صلي الله عليه وآله در اين است كه «...فخروجه بالسيف...(5)» قيامش و نهضتش با شمشير است.
البته اين خود مسأله‏اي است كه شمشير همان شمشير سابق است يا نه؛ چون در زمان صدور اين روايت وسيله جنگ شمشير بوده، حضرت فرموده شمشير. حالا در هر زمان با هر سلاحي كه در آن زمان است؛ اما به هر حال با سلاح است. «و اما شبهه من جده المصطفي‏صلي الله عليه وآله فخروجه بالسيف و قتله اعداءاللَّه و اعداء رسوله‏صلي الله عليه وآله و الجبارين و الطواغيت و انه ينصر بالسيف و الرعب(6)» حضرت پيروز مي‏شود به واسطه شمشير و رعبي كه در دل دشمنان مي‏افتد كه اين يك امتيازي است. وقتي كه جنگ، يك جنگ واقعاً موفقي باشد، طرف مقابل در درونش ترس مي‏افتد. در ابتداي امر شايد اين‏طور نباشد؛ ولي وقتي كه استقامت و موفقيت با هم باشد، طرف ديگر مرعوب مي‏شود. «انه ينصر بالسيف و الرعب»؛ ترس در دل دشمنان مي‏افتد و خودشان را تسليم مي‏كنند. اما مرحله اولش با جنگ است «...و انه لا ترد له راية(7)...»؛ پرچم‏هايي كه حضرت‏عليه السلام به اين طرف و آن طرف مي‏فرستد، هيچ كدامشان با شكست روبرو نمي‏شوند.
اين جور نيست كه بعضي‏ها شكست بخورند، همه موفق مي‏شوند. اين روايتي است كه وسيله پيروزي را ذكر مي‏كند.
روايت دوم
چگونگي شكل‏گيري حكومت امام مهدي (عج)
سؤال و جواب
بشير النبّال مي‏گويد: «قلت لابي جعفرعليه السلام: انهم يقولون ان المهدي لو قام استقامت له الامور عفواً و لا يهريق محجمة دم... .(8)»؛
جواب امام (ع)
اگر قرار بود به وسيله كارسازي و معجزه اوضاع برايش درست مي‏شد، براي پيغمبرصلي الله عليه وآله مي‏شد و در زمان پيغمبرصلي الله عليه وآله انجام مي‏گرفت. در حالي كه پيغمبرصلي الله عليه وآله خودش در جنگ دندانش شكست، پيشاني‏اش خون آلود شد، در جنگ‏هاي مختلف شركت كرد و خودش وارد ميدان مي‏شد. پس معلوم است پيروزي بايد به وسيله جنگ باشد. اين جور نيست كه بگوييم براي پيغمبر اسلام‏صلي الله عليه وآله امكان داشت به وسيله معجزه اين كار محقق شود؛ اما تحقق پيدا نكرد و آن را گذاشتند براي حضرت مهدي(عج). موفقيت و پيروزي با جنگ و خونريزي است. «...كلاً والذي نفسي بيده(9)...» بعد فرمود: «...حتي نمسح نحن و انتم العرق و العلق(10)...»؛ نه اين جور نمي‏شود مگر اين‏كه ما و شما در ميدان جنگ، جنگ كنيم و خوني ريخته شود و عرقي بريزيم در راه جهاد «...ثم مسح جبهته(11)...»؛ سپس حضرت (ع) دستي به پيشاني خود كشيد و فرمود بايد عرق‏ها جاري شود.
از اين قبيل روايت‏ها استفاده مي‏شود كه قيام حضرت يك قيام طبيعي و عادي است همراه جنگ و خونريزي و امثال اين‏ها. چنان نيست كه خود به خود درست شود. وقتي اين‏طور شد، ما بايد وضع موجود را ارزيابي كنيم. ما انتظار داريم جهان يك روزي در اختيار حضرت مهدي(عج) باشد و در اختيار اسلام باشد و حضرت اين را به وسيله جنگ انجام مي‏دهد.
سئوال‏ها
يك مقداري هم دقت داشته باشيم در وضع موجود و زمان حاضر: سلاح‏هاي موجود، مجهز بودن كشورها به اسلحه‏هاي مختلف اتمي و غير اتمي. آينده هم نمي‏دانيم به كجا مي‏رسد. اين وضع موجود را بايد ارزيابي كنيم. بايد حساب شود حالا با اين وضع ما چه كار كنيم؟ ما چه وظيفه‏اي داريم؟ آيا وظيفه شيعيان در برابر چنان آرمان مهمي اين است كه تنها براي حضرت و ظهورش دعا كنند و جشن و چراغاني داشته باشند. البته اين‏ها اشكال ندارد بايد اين كارها را بكنيم؛ اما آيا وظيفه منحصر به اين‏ها است؟ آيا نبايد جهان براي ظهور حضرت آمادگي پيدا كند تا حضرت مهدي(عج) ظهور فرمايد. اين آمادگي را چه كسي بايد به وجود آورد؟
آيا شيعيان در اين قسمت مسؤوليت ندارند؟ آيا آن‏ها نيستند كه چنين حكومتي را انتظار دارند، پس بايد زمينه‏اش را فراهم كنند. من فكر مي‏كنم آمادگي حتماً لازم است. اين آمادگي خود به خود به وجود نمي‏آيد، ما بايد آن را به وجود بياوريم. البته شايد در طول زمان يك مقداري از آن به وجود بيايد؛ ولي آن كساني كه منتظر چنين حكومتي هستند، بايد زمينه آن را فراهم كنند.

آرمان‏ها

باز مي‏گرديم به آرمان‏هايي كه اول داشتيم؛ مثلاً ما مي‏گوييم حضرت مي‏آيد تا همه جهان را مسلمان بكند. آيا براي پذيرفتن اسلام آمادگي لازم نيست؟ آيا نبايد كاري كرد كه مردم جهان آماده پذيرش اسلام باشند؟ الآن چه مقدار آماده‏اند؟ مردم و ما چه مقدار در اين قسمت سرمايه‏گذاري كرده‏ايم؟ اين مسأله مهم است. ما مي‏گوييم حضرت مي‏آيد تا شرك و بت‏پرستي را ريشه‏كن كند. شما توجه داريد كه وضع جهان الآن چگونه است؟
آيا مي‏دانيد بيش‏تر مردم جهان مشرك هستند؟ اين بودايي‏ها و امثال اين‏ها همه مشرك هستند. در بسياري از كشورها بت پرستي رايج است. ما چه مقدار مبارزه با شرك داشته‏ايم و مردم را براي پذيرش توحيد آماده كرده‏ايم؟
آيا فكر كرده‏ايم امام(ع) مي‏خواهد بيايد با شمشير همه اين‏ها را بكشد، اين كه نمي‏شود. حضرت مي‏آيد تا يك حكومت واحد جهاني تأسيس كند. ما چه مقدار كار كرده‏ايم؟ آيا وظيفه نداريم؟ ما انتظار داريم حضرت ظهور بكند و ستم را براندازد. ما براي مبارزه با ستم در ايران خودمان چه كرده‏ايم و چه بايد بكنيم؟ آيا در مورد اجراي عدالت كامل در خود ايران چه مقدار موفق بوده‏ايم؟ در كشورهاي ديگر چه كاري كرده‏ايم؟ نبايد جهان آماده باشد كه اين ظلم برطرف شود. انتظار داريم كه حضرت بيايد با معجزه اين كار را بكنند؟ فكر نمي‏كنم اين‏طور باشد. اين‏ها در صورتي امكان دارد كه ما آمادگي داشته باشيم و جهان را براي آن آماده كنيم.

مراحل آماده سازي

مرحله اول
در اين باره من به دو قسمت اشاره مي‏كنم: يك قسمت راجع به خود ما است. ما انتظار داريم حضرت ظهور كند و حكومتي تأسيس كند كه طبق قوانين اسلام اداره شود و ستم هم نباشد.
آيا ما در زندگي شخصي خودمان ظلم نداريم؟ آيا با دوستان و اطرافيان خود واقعا عادل هستيم؟ هيچ ظلمي نمي‏كنيم؟ آيا ما به زن‏ها، بچه‏ها، همسايه‏ها و همكارانمان ظلم نمي‏كنيم؟ پس ما منتظر حضرت هستيم كه بيايد گردنمان را بزند؟! پس اول كار اين است كه خودمان به اسلام عمل بكنيم. اول راهش اين است كه ما خودمان به آنچه انتظار داريم كه حكومت حضرت مهدي(عج) بيايد و تحقق بخشد، عمل بكنيم. اگر چنين شد، جزء ياران امام مي‏شويم و اما اگر خودمان ظالم هستيم، ستمكار هستيم، اگر در اجتماع خودمان ستم فراوان است، چه كسي بيايد اصلاح كند؟ ما نبايد انتظار داشته باشيم حضرت بيايد و ما مشمول پاكسازي حضرت قرار بگيريم.
ما بايد سعي كنيم احكام اسلام را - چنان كه هست - اجرا كنيم و بر اساس اخلاقيات و اجتماعيات آن خودمان را اصلاح كنيم. فرض بفرماييد اگر جمعيت 60 ميليوني شيعه ايران همه خوب شدند و مسلمان واقعي شدند، مي‏توانند يار و ياور امام باشند.
مرحله دوم
مرحله دوم اين است كه ما بتوانيم همين مسأله را به جهانيان تفهيم كنيم و بگوييم اگر شما هم مي‏خواهيد زندگي‏تان خوب شود، بايد به مسائل اسلامي عمل كنيد. اگر بتوانيم يك حكومت عادل بدون ظلم و طبق قوانين اسلام پديد آوريم، مي‏توانيم به جهانيان بگوييم ببينيد چه جور حكومت ايران حكومت عادلي است، احكام اسلام چگونه شكوفا شده و عالي شده، شما هم اين كار را بكنيد. به علاوه بايد با وسائل گوناگوني كه در اختيار داريم، اسلام و ارزش‏هاي اسلامي را در جهان معرفي كنيم. وقتي جهان آماده شد؛ يعني همه كساني كه در جهان زندگي مي‏كنند اين جور آمادگي پيدا كردند؛ وقتي آن‏هايي كه سلاح مي‏سازند، حتي دانشمندان و آن‏هايي كه علوم را در اختيار دارند اين مسائل را پذيرفتند، آن وقت مي‏توان گفت زمينه ظهور حضرت مهدي(عج) فراهم شده است.
خوب است ما ابتدا وظيفه خودمان را بدانيم و در اين راه كوشش بكنيم. بنده فكر مي‏كنم مسأله انتظار مهدي موعود(عج) و نجات دهنده غيبي يك عقيده مهم و سازنده‏اي است كه اگر ما شيعيان درست عمل مي‏كرديم، الآن وضع جهاني خيلي بهتر از حالا بود و در نهايت هم بايد ما اين كار را بكنيم. آن كسي كه مي‏تواند اين كار را ترويج كند، روحانيت است.
اين كارهاي معمولي مانند برگزاري جشن‏ها و امثال اين‏ها در مورد امام زمان(عج) مطلوب و خوب است؛ اما اصل هدف در خصوص حضرت گم شده، بايد جامعه را به اين سو حركت دهيم.
خاتمه بحث
در پايان فقط دو روايت را عنوان مي‏كنم:
روايت اول: آمادگي عقلي
يك روايت از امام صادق‏عليه السلام است «اذا قام قائمنا(12)...»؛ وقتي حضرت قيام مي‏كند. «...وضع يده علي رؤوس العباد(13)...»؛ دستش را بر سر بندگان قرار مي‏دهد. حالا «وضع يده»؛ يا دست خدا يا دست خودش است، دو احتمال است. به هر حال، دستش را بر سر بندگان قرار مي‏دهد و عقل‏هاي اين‏ها را متمركز مي‏سازد. «...فجمع به عقولهم(14)...»؛ و اخلاق آن‏ها را كامل مي‏كند؛ «و اكمل به اخلاقهم(15)...»؛ به وسيله اين آمادگي پيدا مي‏كنند حق را بپذيرند؛ چون ستم نتيجه جهالت است. نپذيرفتن اسلام نتيجه ناداني است. اگر مردم عقلشان به جا آمد و توانستند مسائل واقعي را درك بكنند، اسلام را قبول مي‏كنند.
از اين روايت معلوم مي‏شود در زمان حضرت مردم آمادگي عقلي پيدا مي‏كنند اما اين هم به وسيله معجزه نيست. زمينه‏اش را بايد آن كساني كه در انتظار حضرت هستند، به وسيله تبليغات و مسائل ديگر فراهم كنند.
روايت دوم : آمادگي براي ظهور
روايت ديگري است كه ابوجعفرعليه السلام مي‏فرمايد:
«اتري من حبس نفسه علي‏اللَّه (عزّ و جّل) لايجعل‏اللَّه له مخرجاً(16)...»؛ يعني هر كسي كه نفس خودش را وقف خدا بكند فكر مي‏كنيد كه خدا مخرجي را برايش قرار نمي‏دهد، راه نجات برايش قرار نمي‏دهد؟! بعد فرمودند «...واللَّه ليجعلن اللَّه له مخرجاً(17)...»؛ به خدا قسم، خداوند مخرجي را برايش قرار مي‏دهد؛ اما به شرطي كه خودش را وقف كند. ما نمي‏دانيم چه مقدار خودمان را وقف امام زمان(عج) كرده‏ايم و در راه قيام حضرت و حكومت مهم جهاني او اقدام كرده‏ايم. نمي‏دانيم آيا ما هم تابع يك حالت موجود نيستيم؟ ما كه بايد مردم را ارشاد و هدايت بكنيم، ما هم تابع وضع موجود نيستيم؟ آن كسي كه خود را وقف كرده فكر مي‏كنم غير از ما باشد! همان‏ها بودند كه در جبهه خودشان را وقف كرده بودند. آن‏ها بودند كه به اين اميد كارهايي كردند. منتظران حضرت همان‏ها بودند كه در جبهه‏ها بودند. آقايان يادشان هست در زمان جنگ جوان‏هابا چه شور و عشقي خود را فدا مي‏كردند. واقعاً خود را فدا مي‏كردند. آن‏ها منتظر واقعي بودند. «...رحم‏اللَّه عبداً حبس نفسه علينا(18)...»؛ خدا رحمت كند كساني را كه نفس خود را براي ما حبس و وقف مي‏كنند. «...رحم‏اللَّه عبداً احيا امرنا(19)...»؛ خدا رحمت كند مردمي را كه امر ما را احيا كنند؛ يعني حكومت ما را احيا كنند؛ يعني برپا بدارند و ترويج كنند.
اين خود به خود شدني نيست. آمادگي مي‏خواهد، آمادگي جنگي مي‏خواهد. وقتي مردم واقعاً آماده باشند براي اين‏كه در راه اين هدف بزرگ جنگ بكنند، سلاح و نيرو لازم دارند.
امام صادق‏عليه السلام مي‏فرمايد:
خودتان را براي ظهور حضرت مهدي(عج) آماده كنيد ولو به ذخيره كردن يك تير. خودتان را براي ظهور حضرت آماده كنيد ولو اين‏كه يك تفنگ بخريد و يك تير آماده كنيد. آمادگي بالاتري را مي‏گويد به حدي كه واقعاً در برابر جهان و سلاح‏هاي پيشرفته جهان آمادگي پيدا بكنيد. اين خيلي مهم است.
انتظار اين است كه به‏طور جدي در اين مسير باشيم. مردم را و خودمان را براي آمادگي در اين راه آماده كنيم تا از اصحاب واقعي و ياران امام زمان(عج) شويم. ان‏شاءاللَّه.
ان شاءاللَّه خداوند زمينه ظهور حضرت را فراهم كند و ما را زمينه ساز تأسيس حكومت جهاني اسلام قرار دهد.