سه شنبه, 10 دی 1404
You are here:

انتخاب قالب

اطلاعات سایت

اعضا : 5711
محتوا : 302
بازدیدهای محتوا : 1312794

اوقات شرعی



جستجو

Loading
ترویج بهائیت، به اسم مسیح (ع) PDF
مي‌گفت مسيحي است و سرطان دارد، سرطان نداشت، بهائي بود و به اسم مسيح (ع) فرقه انحرافي بهائيت را ترويج مي‌كرد. * ايديم (idiom) را جالب دونست، خوشم آمد، ايمل و شماره‌ام را دادم كه برايم بفرستد. همان روز اس‌ام‌اس‌ها و زنگ‌هايش شروع شد.
* خيلي مهربان بود، زود‌به‌زود زنگ مي‌زد و حالم را مي‌پرسيد. بهش مي‌گفتم: مهرباني‌ات آدم را ياد مسيح مي‌اندازد.
* بعد يكي دو روز شروع كرد داستان زندگي‌اش را برايم گفتن: اينكه پدر و مادرش دارند مهاجرت مي‌كنند به آمريكا و او تنها مي‌شود، اينكه سرطان دارد و اينكه مسيحي است.
ادامه مطلب...
 
تشرف حاج علي آقا و رفقايش در مسجد سهله PDF
عالم كامل شيخ عبدالهادي در محضر آية اللّه حاج شيخ حسنعلي تهراني نقل فرمود: مـن در نـجـف اشـرف مـؤمـن متقي حاج علي آقا را ملاقات مي نمودم .
ايشان هميشه درشبهاي چهارشنبه به مسجدسهله مشرف مي شد.
شـيـخ عبدالهادي گفت : روزي از او پرسيدم كه در اين مدت آيابه حضور مبارك حضرت سيدنا و مولانا صاحب الزمان (ع ) رسيده اي ؟ در جـواب گـفـت : در سن جواني با جمعي از مؤمنين و اخيار، بر اين عمل مداومت داشتيم و ابدا چيزي مانع ما نبود.
يازده نفر بوديم و برنامه ما اين بود كه در هر شبي ازبين رفقا، يكي بايد اسباب چاي و شام براي همه تهيه مي كرد.
تـا آن كـه شبي نوبت به يكي از رفقا كه مرد سراجي بود، افتاد و او هم تهيه اي ديد و نان وآذوقه را در دكان خود مهيا كرد.
از قضا آن ها را فراموش كرده و مثل هفته هاي قبل ،دكان خود را بسته بود و روانه مسجد سهله شده بود.
آن روز هوا دگرگون و سردبود.
جمعيت ما پراكنده ، دونفر دونفر براه افتادند تا آن كه در مسجد سهله اجتماع كرديم .
نماز را طبق معمول خوانديم و روانه مسجد كوفه شديم ، چون در حجره نشستيم ،گفتيم : شام را حاضر كنيد.
ديديم كسي جواب نمي دهد.
گفتيم : امشب نوبت كيست ؟ بـه يـكـديگر نگاه كرديم و ديديم نوبت آن مرد سراج است .
به او گفتيم : چه كرده اي مؤمن ؟ ما را امشب گرسنه گذاشته اي ؟ چرا در نجف نگفتي كه ديگري شام را تهيه كند؟ گفت : من همه چيز را مهيا كردم و به دكان آوردم .
اما وقت حركت آنها را فراموش نمودم و الان به يادم آمد.
و وقتي به نجف برگشتيم به آنجا مي رويم و واقعيت رامي فهميد.
آن شـب ، شـب سـردي بـود و بـه اندازه هميشه كسي در مسجد نبود.
در حجره را بستيم ،ولي از گرسنگي خوابمان نمي برد، لذا با هم صحبت مي كرديم ، چون قدري گذشت ،ناگاه ديديم كسي در حـجره را مي كوبد.
خيال كرديم اثر هوا است .
دوباره در را كوبيد،چون حوصله نداشتيم يكي از ما فرياد زد: كيست ؟ شخصي با زبان عربي جواب داد:در را بازكن .
يـكـي از رفـقا با نهايت ناراحتي در را گشود و گفت : چه مي خواهي ؟ چون خيال كردمرد غريبي است و آفتابه مي خواهد يا كار ديگري دارد.
ديـديـم مـرد جـليل و سيد بزرگواري است .
سلام كرد و به همان يك سلام ما را برده وغلام خود نمود.
همگي با او مانوس شديم .
فرمود: آيا مرا در اين جا جا مي دهيد؟ گـفـتـيـم : بـفـرمـايـيـد اختيار داريد.
تشريف آورد و نشست .
ما همگي جهت تعظيم واحترام او برخاستيم و نشستيم و به بيانات روح افزايش زنده شديم .
بعد از مدتي فرمود: اگر خواسته باشيد، اسباب چاي در خورجين حاضر است .
يكي از رفقا برخاست و از يـك طرف خورجين ، سماوري بسيار اعلا با لوازم آن را بيرون آورد.
مشغول شديم و به يكديگر اشاره كرديم كه تا مي توانيد چاي بخوريد كه بجاي شام است .
در اين اثناء، آن بزرگوار مي فرمود: قال جدي رسول اللّه (ص ) و احاديث صحيحه بيان مي كرد.
بـعـد از صرف چاي فرمود: اگر شام خواسته باشيد در اين خورجين حاضر است .
قدري به يكديگر نـظـر كرديم تا آن كه يكي از ما برخاست و از طرف ديگر خورجين ،يك قابلمه بيرون آورد و وس ط مجلس گذاشت .
وقتي در آن را برداشت مملو از برنج طبخ شده و خورش روي آن بود و بخاري از آن مـتصاعد مي شد مثل اين كه الان ازآتش برداشته باشند.
از آن برنج و خورش خورديم و همگي سـيـر شديم و مقداري باقي ماند.
فرمود: آن را براي خادم مسجد ببريد.
برخاستيم و در جستجوي خادم رفتيم و غذا را به او داديم .
سيد بزرگوار فرمود: خيلي از شب گذشته ، بخوابيد.
هـمگي استراحت كرديم ، چون سحر شد يكي يكي برخاسته تجديد وضو نموديم ودر مقام حضرت آدم (ع ) جـمـع شـديـم و ادعيه معمول و نماز صبح را ادا كرديم .
بناي حركت ، به سمت نجف شد گـفـتيم خوب است در خدمت آن سيد بزرگوار روانه شويم .
هر كس از ديگري پرسيد: آن سرور كجا رفت ؟ ولي همه گفتيم : جز اول شب ، ديگر ايشان را ملاقات نكرديم .
به دنبال او گشتيم وتمام مسجد و مـتـعـلقاتش و هر محل ديگري را كه احتمال مي داديم ، مراجعه كرديم ،ابدا اثر و نام و نشاني از آن جناب نيافتيم .
از خادم مسجد پرسيديم : چنين مردي راملاقات نكرده اي ؟ گفت : اصلا اين طور كسي را نديده ام و هنوز در مسجد هم بسته و كسي بيرون نرفته است .
بالاخره از ملاقات مايوس گشته و با خود مي گفتيم كه اين عجايب چه بود؟ يكي گفت : آن سيد كـجـا رفـت و چه شد و حال آن كه در مسجد هنوز بسته است .
ديگري گفت : ديدي در آن هواي سرد و آن وقت شب ، چگونه بخار از غذا متصاعد بود.
يكي ديگر مي گفت : چه سخناني مي گفت و مي فرمود: قال جدي رسول اللّه (ص ).
در ايـن جـا هـمـگـي يـقـيـن كـرديم كه غير از حضرت ولي عصر عجل اللّه تعالي فرجه الشريف كس ديگري نبوده و براي جدايي از ايشان و عدم معرفت در آن وقت افسوس خورديم
كمال الدين ج 1، ص 107، س 5.
 
بيانات مقام معظم رهبری در چهارمين نشست «انديشه‌هاى راهبردى»‌ با موضوع آزادی PDF
بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
اولاً خيلى خوشحالم و حقيقتاً خيلى متشكرم از يكايك حضار، بخصوص برادران و خواهرانى كه زحمت كشيده بودند، تحقيق كردند، مقاله تنظيم كردند، بعد كوشش كردند آن مقاله را خلاصه كردند - پيدا بود ديگر، مقاله‌ها كاملاً خلاصه شده بود - كه بايد خدا به ما توفيق بدهد، بتوانيم اصل مقاله‌ها را كه حالا چاپ كردند، در اختيار گذاشتند، وقت كنيم و ان‌شاءاللّه ببينيم. حالا بنده كه اقبال اين وقت پيدا كردن را بعيد است داشته باشم، اما دوستان خوب است به اصل مقالات مراجعه كنند و تأمل كنند؛ چون ما با اين مقوله كار داريم. همچنين از مجرى محترم و عزيزمان آقاى دكتر واعظزاده كه طبق معمول با سخنان كوتاه، مطالب زيادى را بيان ميكنند و با تظاهر كم، عقبه‌ى وسيعى از كار را با خودشان اين طرف و آن طرف ميكشانند، تشكر ميكنم. واقعاً ايشان و همكارانشان خيلى زحمت ميكشند؛ ميدانم.
لازم است يك تشكر ويژه هم از همه‌ى دست‌اندركاران بكنيم. خب، اين روزها مشاهده ميكنيد به تبع اين گلاويز شدن‌هائى كه استكبار جهانى و در واقع دشمن درجه‌ى يك آزادى، با كشور ما و با جمهورى اسلامى پيدا كرده - سر همين قضاياى اقتصادى و آثار آن بر عملكرد مجموعه‌ى حكومت و در زندگى مردم - طبعاً يك دغدغه‌ى عمومى در فضاى سياسى كشور وجود دارد؛ يعنى هيچكداممان فارغ از اين فكر نيستيم؛ در عين حال اين كار اصلى و اساسى و بلندمدت، دچار وقفه و تعطيل نشد؛ يعنى تقريباً به طور دقيق، طبق همان برنامه‌ريزى‌اى كه كرده بودند، اين اجلاس در زمان خود تحقق پيدا كرد. اين، بنده را، هم خوشحال ميكند، هم متشكر ميكند از همه‌ى دست‌اندركاران.
جمهورى اسلامى از برگزارى جلسات نشستهاى انديشه‌هاى راهبردى چند هدف عمده دارد، كه اين هدفها را ما نميخواهيم فراموش كنيم و از جلوى چشممان خارج كنيم.
ادامه مطلب...
 
بيانات مقام معظم رهبری در سومين نشست «انديشه‌هاى راهبردى»‌ با موضوع زن و خانواده PDF
سم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
اللّهمّ سدّد السنتنا بالصّواب و الحكمة
خوشامد عرض ميكنم به همه‌ى برادران و خواهران، و تشكر ميكنم از شركت حضار محترم در اين كار دسته‌جمعىِ بسيار بااهميت. همچنين تشكر ويژه‌اى دارم از سخنرانان و سخنگويان؛ چه آنهائى كه مطالبى را عرضه كردند، چه آنهائى كه اعتراضاتى را بيان كردند. از رئيس و مدير برنامه، جناب آقاى دكتر واعظزاده هم صميمانه تشكر ميكنم؛ هم به خاطر اداره‌ى خوب اين جلسه، و هم بيشتر به خاطر تمهيد و سازماندهى اساسى‌اى كه براى شكل و محتواى اين جلسه، ايشان به كمك يك جمعى در طول چند ماه انجام دادند.

هدف از اين جلسه و اين نشستها، تبادل نظر عالمانه با جمعهاى نخبگانى است درباره‌ى مسائل اساسى كشور. اگر گفته ميشود انديشه‌هاى راهبردى، بله، در واقع سعى بر اين است كه به يك انديشه برسيم؛ منتها ميتوان تقسيم كرد، تنويع كرد؛ انديشه در باب عدالت، انديشه در باب زن و خانواده؛ بعد فهرست طولانى‌اى داريم در حدود بيست و چند موضوع، كه هر كدام از اينها عنوان انديشه رويش دارد؛ انديشه‌ها به اين لحاظ است؛ والّا بنا بر اين است كه اين جمع نخبگانى با زايش فكرى و معنوى و كمكى كه به اسلام و نظام جمهورى اسلامى خواهند كرد، ان‌شاءالله در هر زمينه‌اى به يك نظر واحد و يك انديشه‌ى واحد برسيم.
ادامه مطلب...