سه شنبه, 23 مهر 1404
You are here:

انتخاب قالب

اطلاعات سایت

اعضا : 5710
محتوا : 302
بازدیدهای محتوا : 1280186

اوقات شرعی



جستجو

Loading
بهايی‌گری، سرویس اطلاعاتی بریتانیا و نهضت جنگل PDF

مورخان بهائی دربارة شورش‌های ضدّبهائی فراوان سخن می‌گویند و می‌کوشند چهره‌ای بسیار مظلوم از سرگذشت این فرقه در ایران ترسیم کنند. رهبری بهائیت و عناصر مشکوکی در میان جبهه مخالف بهائیان به عمد و با اهداف معین تبلیغی و سیاسی به ایجاد مهم‌ترین و جنجالی‌ترین آشوب‌های خونین ضدّ بهائی، معروف به «بهائی کشی» دست زده‌اند. شبکة بهائي‌ها در شکست و سرکوب نهضت جنگل نقش اطلاعاتی و خرابکارانه بسیار مؤثر و مرموزی ایفا کرد، نقشی که تاکنون مورد بررسی کافی قرار نگرفته است. احسان‌الله خان دوستدار، چهرة سرشناس تروریستی که در صفوف نهضت جنگل تفرقه انداخت و «کودتای سرخ» را بر ضدّ میرزاکوچک خان هدایت کرد، به یکی از خانواده‌های سرشناس بهائی ساری (خانوادة دوستدار) تعلق داشت.1 سردار محیی (عبدالحسین خان معزالسلطان)، همدست او،2 از اعضای خاندان اکبر بود که برخی از اعضای آن، به ویژه میرزا کریم‌خان رشتی، به رابطه با «اینتلیجنس سرویس» ـ سازمان اطلاعاتي و امنيتي انگلیس ـ شهرت فراوان دارند. حداقل دو تن از برادران میرزا کریم خان رشتی و سردار محیی، مبصر الملک و سعید الملک، را به عنوان بهایی فعال می‌شناسیم.3 فتح‌الله اکبر (سردار منصور و سپهدار رشتی) برادر دیگر ایشان است که در آستانة کودتای 3 اسفند 1299 رئیس الوزرا بود و نقش مهمی در هموار کردن راه کودتا ایفا نمود.4

ادامه مطلب...
 
دعای " اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ " PDF

 

و نيز كفعمى در مصباح فرموده : اين دعاى حضرت مهدى صلوات اللّه عليه است :

 

 

 

اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ وَ صِدْقَ النِّيَّةِ وَ عِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَ اَكْرِمْنا بِالْهُدى وَ الاِْسْتِقامَةِ وَ سَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَ الْحِكْمَةِ وَ امْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَ الْمَعْرِفَةِ وَ طَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَ الشُّبْهَةِ وَ اكْفُفْ اَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَ السَّرِقَةِ وَ اغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِيانَةِ وَ اسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغيبَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمينَ بِالْجُهْدِ وَ الرَّغْبَةِ وَ عَلَى الْمُسْتَمِعينَ بِالاِْتِّباعِ وَ الْمَوْعِظَةِ وَ عَلى مَرْضَى الْمُسْلِمينَ بِالشِّفآءِ وَ الرّاحَةِ وَ عَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ عَلى مَشايِخِنا بِالْوَقارِ وَ السَّكينَةِ وَ عَلَى الشَّبابِ بِالاِْنابَةِ وَ التَّوْبَةِ وَ عَلَى النِّسآءِ بِالْحَيآءِ وَ الْعِفَّةِ وَ عَلَى الاَْغْنِيآءِ بِالتَّواضُعِ وَ السَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَرآءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَناعَةِ وَ عَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَةِ وَ عَلَى الاُْسَراءِ بِالْخَلاصِ وَ الرّاحَةِ وَ عَلَى الاُْمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِيَّةِ بِالاِْنْصافِ وَ حُسْنِ السّيرَةِ وَ بارِكْ لِلْحُجّاجِ وَ الزُّوّارِ فِى الزّادِ وَ النَّفَقَةِ وَ اقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ بِفَضْلِكَ وَ رَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.

 
تشرفی دیگر از سيد بحرالعلوم PDF
خوند، ملا زين العابدين سلماسي ، از ناظر كارهاي سيد بحرالعلوم نقل مي كند: در مـدتـي كـه سـيـد در مكه معظمه سكونت داشت ، با آن كه در شهر غربت بسر مي برد واز همه دوستان دور بود، در عين حال از بذل و بخشش كوتاهي نمي كرد و اعتنايي به كثرت مخارج و زياد شدن هزينه ها نداشت .
يك روز كه چيزي باقي نمانده بود، چگونگي حال را خدمت سيد عرض كردم ، ايشان چيزي نفرمود.
برنامه سيد بر اين بود كه صبح طوافي دور كعبه مي كرد و به خانه مي آمد و در اتاقي كه مخصوص خودش بود، مي رفت .
آن وقت ما قلياني براي ايشان مي برديم .
آن رامي كشيد، بعد بيرون مي آمد و در اتـاق ديـگـري مـي نشست و شاگردان از هر مذهبي جمع مي شدند و او هم براي هر جمعي به روش مذهب خودشان درس مي گفت .
فرداي آن روزي كه از بي پولي شكايت كرده بودم ، وقتي از طواف برگشت ، طبق معمول قليان را حاضر كردم ، اما ناگاه كسي در را كوبيد.
سيد به شدت مضطرب شد وبه من گفت : قليان را بردار و از اين جا بيرون ببر.
و خود با عجله برخاست و رفت و دررا باز كرد.
شخص جليلي به هيئت اعراب داخل شد و در اتاق سيد نشست و سيد در نهايت احترام و ادب دم در نشست و به من اشاره كرد كه قليان را نزديك نبرم .
سـاعـتي با هم صحبت مي كردند.
بعد هم آن شخص برخاست .
باز سيد با عجله از جابلند شد و در خـانـه را بـاز كرد.
دستش را بوسيد و آن بزرگوار را بر شتري كه كنار درخانه خوابيده بود، سوار كرد.

او رفـت و سيد با رنگ پريده برگشت .
حواله اي به دست من داد و گفت : اين كاغذ،حواله اي است به مرد صرافي در كوه صفا، نزد او برو و آنچه حواله شده ، بگير.
حـوالـه را گـرفـتـم و نزد همان مرد بردم .
وقتي آن را گرفت و در آن نظر كرد، كاغذ رابوسيد و گفت : برو و چند حمال بياور.
من هم رفتم و چهار حمال آوردم .
صراف مقداري كه آن چهار نفر قدرت داشتند،پول فرانسه (هر پول فرانسه كمي بيشتر از پنج ريال عجم بود) آورد و ايشان برداشتندو به منزل آوردند.
پـس از مـدتـي ، روزي نزد آن صراف رفتم تا از او بپرسم كه اين حواله از چه كسي بود،اما با كمال تـعـجـب نـه صـرافـي ديـدم و نـه دكاني ! از كسي كه در آن جا بود، پرسيدم : اين صراف با چنين خـصـوصياتي كجا است ؟ گفت : ما اين جا هرگز صرافي نديده بوديم واين جا مغازه فلان شخص مي باشد.
دانستم اين موضوع ، از اسرار ملك علام وپروردگار متعال بوده است
كمال الدين ج 2، ص 122، س 1

 
دوستان‌ «انگلو ـ صهيون» عباس‌افندي PDF
پس‌ از اشغال‌ نظامي‌ فلسطين‌ توسط‌ ارتش‌ انگليس و قيمومت‌ بريتانيا بر آن‌ ديار زخم‌ خورده، دو عنصر استعمارگر و صهيونيست‌ در كادر حكومت‌ انگليسي‌ فلسطين‌ ظاهر شدند كه‌ با عباس‌ افندي‌ و خانواده وي‌ نيز پيوندي‌ وثيق‌ بهم‌ زدند: سر هربرت‌ سموئل‌ و سر رونالد استورز.
‌در زير نگاهي‌ داريم‌ به‌ پيشينه‌ و مواضع‌ سياسي‌ ـ استعماري‌ آن‌ دو و روابطشان‌ با عبدالبها:
‌الف) سر هربرت‌ سموئل: سر هربرت‌ ساموئل‌ در پي‌ واگذاري‌ قيموميت‌ فلسطين‌ از سوي‌ شوراي‌ عالي‌ متفقين‌ به‌ دولت‌ بريتانيا، در 30 ژوئن‌ 1920 به‌ عنوان‌ نخستين‌ كميسر عالي‌ فلسطين‌ در اين‌ سرزمين‌ مستقر شد. به‌ نوشته استاد شهبازي1: وي‌ از انديشمندان‌ و فعالان‌ برجسته‌ و نامدار صهيونيسم‌ بود و به‌ خانواده‌ معروف‌ ساموئل‌ ـ مونتاگ‌ تعلق‌ داشت. در دوران‌ 5 ساله حكومت‌ مقتدرانه‌ «شاه‌ ساموئل» 2 در فلسطين، دوستي‌ و همكاري‌ نزديكي‌ ميان‌ او و عباس‌ افندي‌ وجود داشت و در اوايل‌ حكومت‌ وي‌ در فلسطين‌ بود كه‌ دربار بريتانيا عنوان‌ «شهسوار طريقت‌ امپراتوري‌ بريتانيا» 3 را به عباس‌ افندي‌ اعطا كرد. اعطاي‌ اين‌ نشان‌ به‌ پاس‌ قدرداني‌ از خدمات‌ بهائيان‌ در دوران‌ جنگ‌ بود.4
‌شهبازي‌ مي‌افزايد: خاندان‌ ساموئل‌ در كودتاي‌ 1299 ايران‌ نقش‌ فعالانه‌ داشت. طبق‌ پژوهش‌ نگارنده، كودتاي‌ 1299 و صعود رضاخان‌ و سرانجام‌ تأسيس‌ سلطنت‌ پهلوي‌ در ايران‌ اصولاً‌ برطبق‌ طرحي‌ بود كه‌ شبكه متنفذ زرسالاران‌ يهودي‌ بريتانيا به‌ كمك‌ سازمان‌ اطلاعاتي‌ حكومت‌ هند بريتانيا در ايران، در زمان‌ فرمانفرمايي‌ سر روفوس‌ اسحاق‌ يهودي‌ (لرد ريدينگ) در هند، تحقق‌ بخشيدند. روحيه رباني‌ (ماكسول)، همسر امريكايي‌ شوقي‌ رباني، مي‌نويسد: «موقعي‌ كه‌ سرهربرت‌ ساموئل‌ از كار كناره‌ گرفت، [شوقي‌ افندي، جانشين‌ عباس‌ افندي] نامه‌اي‌ مملو از عواطف‌ وُديه‌ [دوستانه] براي‌ او مرقوم‌ و ارسال‌ فرمودند كه‌ هر جمله‌اي‌ از آن‌ حلقه‌ محكمي‌ گرديد در سلسله‌ روابط‌ حسنه‌ بين‌ مركز امر و حكومت‌ اين‌ كشور. در اين‌ نامه‌ از مساعدت‌هاي‌ عاليه‌ ونيات‌ حسنه‌ آن‌ شخص‌ محترم‌ اظهار قدرداني‌ مي‌فرمايند و گوشزد مي‌نمايند كه‌ ايشان‌ در مواقع‌ مواجه‌ شدن‌ با مسائل‌ و غوامض‌ مربوط‌ به‌ ديانت‌ بهائي‌ همه‌ گاه‌ جانب‌ عدل‌ و شرافت‌ را مي‌گرفتند كه‌ بهائيان‌ جهان‌ در هر وقت‌ و هر مكان‌ از اين‌ ملاحظات‌ دقيقه‌ با نهايت‌ قدرداني‌ ياد مي‌كنند... ايشان‌ [ساموئل] در جواب‌ اين‌ نامه‌ مرقوم‌ داشتند كه: «در مدت‌ 5 سال‌ زمامداري‌ اين‌ كشور بي‌نهايت‌ از اين‌كه با بهائيت‌ تماس‌ داشتند مسرور و دائماً‌ از حسن‌ نظر آنان‌ و نيات‌ حسنه‌شان‌ نسبت‌ به‌ طرز اداره‌ امور ممنون‌ بودند» .5
‌از اسناد و مدارك‌ موجود برمي‌آيد كه‌ سموئل، جنبه نوعي‌ پدري‌ براي‌ شوقي‌ داشته‌ است. پس‌ از مرگ‌ عباس‌ افندي، برادر وي: محمد علي‌ (كه‌ طبق‌ وصيت‌ حسينعلي‌ بها در كتاب‌ عهدي، قرار بود پس‌ از عباس‌ افندي، رهبر بهائيان‌ گردد و عباس‌ او را طرد كرده‌ بود) شديداً‌ به‌ تكاپو افتاد و با ادعاي‌ وراثت‌ عباس‌ افندي‌ نزد مقامات‌ قضائي‌ و سياسي‌ فلسطين، كوشيد تا اداره اماكن‌ مقدس‌ بهائيت‌ در فلسطين‌ را در چنگ‌ بگيرد و حتي‌ با زور اقدام‌ به‌ مصادره مرقد بهاء كرد.6 كساني‌ چون‌ حسين‌ افنان‌ (خواهرزاده عباس‌ افندي) نيز از محمد علي‌ حمايت‌ مي‌كردند.7 شوقي‌ كه‌ آن‌ زمان‌ به‌ عنوان‌ تحصيل، در انگليس‌ اقامت‌ داشت‌ و سخت‌ نگران‌ اوضاع‌ بود، از لندن‌ نامه‌اي‌ به‌ سموئل‌ (16 ژانويه 1922) نوشت‌ و از اقدامات‌ محمد علي‌ شكايت‌ كرد. سموئل‌ در پاسخ‌ وي‌ نوشت:

علي احمدي‌خواه
پانوشت‌ها:
1. «جستارهايي‌ از تاريخ‌ بهائيگري...» ، تاريخ‌ معاصر ايران، سال‌ 7، ش‌ 27، ص‌ 17 و 18 و 27
2. وينستن‌ چرچيل‌ در برخي‌ از نامه‌هاي‌ خود به‌ شوخي‌ از سرهربرت‌ ساموئل‌ با عنوان‌ «شاه‌ ساموئل» نام‌ برده‌ است. در دايره‌المعارف‌ يهود آمده: ساموئل‌ «اولين‌ يهودي‌ بود كه‌ پس‌ از 2 هزار سال‌ بر سرزمين‌ اسرائيل‌ حكومت‌ كرد.» در دوران‌ پنج‌ساله‌ حكومت‌ ساموئل‌ بر فلسطين‌ شمار يهوديان‌ اين‌ سرزمين‌ از 55 هزار نفر به‌ 108 هزار نفر رسيد.
3. Knight of the Order of the British Empire
The Encyclopaedia of Islam, vol. 1 p916
5. گوهر يكتا...، روحيه‌ ماكسول، ترجمه ابوالقاسم‌ فيضي، ص‌ 425
6. همان، صص‌ 87 - 86
7. همان، ص‌ 111 به‌ بعد
8. همان، ص‌ 112- 111
9. همان، صص‌ 113 -112
10. خاطرات‌ صبحي...، چاپ‌ سيد هادي‌ خسروشاهي، ص‌ 165
11. خواندني‌ها، سال‌ 6، 1325 ش، ش‌ 48
12. ر.ك، هفت‌ ركن‌ حكمت، ترجمه مسعود كشاورز، مؤ‌سسه‌ مطبوعاتي‌ عطايي، چاپ‌ دوم، تهران‌ 1369، ج‌ 1، ص‌ 113 و 146 ـ 145 و 127 به‌ بعد
31194- Sir Ronald Stores: Orientations, London,
14. نامه‌هاي‌ لندن... تقي‌زاده، ص‌ 92 15. بذرهاي‌ توطئه...، ترجمه دكتر ابوترابيان، ص‌ 23 16. ر.ك، پروتكلهاي‌ دانشوران‌ صهيون، عجاج‌ نويهض، ترجمه حميدرضا شيخي، بنياد پژوهش‌هاي‌ اسلامي‌ آستان‌ قدس‌ رضوي، مشهد، 1373ش، ص‌ 53 و 225 17. آهنگ‌ بديع، سال‌ 1350، ش‌ 11 - 6، ص‌ 18337. ر.ك، اخبار امري، ش‌ ـ 7 8 ، آبان‌ و آذر 1324، ص‌ 7، به‌ نقل‌ از: كتاب‌ «عالم‌ بهائي» ، ج‌ 8 19. ر.ك، اسرارالاَّثار، فاضل‌ مازندراني، 3/144؛ آهنگ‌ بديع، سال‌ 1350، ش‌ 11 - 6، ص‌ 337؛ اخبار امري، سال1350، ش 14، ص 20428. الكواكب‌ الدريه، 2/307 21. اخبار امري، سال‌ 1355، ش‌ 14، ص‌ 418 22. همان، ص‌ 419 23. همان، سال‌ 1355، ش‌ 14، ص‌ 429.