چهارشنبه, 13 آذر 1404
You are here:

انتخاب قالب

اطلاعات سایت

اعضا : 5711
محتوا : 302
بازدیدهای محتوا : 1298382

اوقات شرعی



جستجو

Loading
تشرفی دیگر از سيد بحرالعلوم PDF
خوند، ملا زين العابدين سلماسي ، از ناظر كارهاي سيد بحرالعلوم نقل مي كند: در مـدتـي كـه سـيـد در مكه معظمه سكونت داشت ، با آن كه در شهر غربت بسر مي برد واز همه دوستان دور بود، در عين حال از بذل و بخشش كوتاهي نمي كرد و اعتنايي به كثرت مخارج و زياد شدن هزينه ها نداشت .
يك روز كه چيزي باقي نمانده بود، چگونگي حال را خدمت سيد عرض كردم ، ايشان چيزي نفرمود.
برنامه سيد بر اين بود كه صبح طوافي دور كعبه مي كرد و به خانه مي آمد و در اتاقي كه مخصوص خودش بود، مي رفت .
آن وقت ما قلياني براي ايشان مي برديم .
آن رامي كشيد، بعد بيرون مي آمد و در اتـاق ديـگـري مـي نشست و شاگردان از هر مذهبي جمع مي شدند و او هم براي هر جمعي به روش مذهب خودشان درس مي گفت .
فرداي آن روزي كه از بي پولي شكايت كرده بودم ، وقتي از طواف برگشت ، طبق معمول قليان را حاضر كردم ، اما ناگاه كسي در را كوبيد.
سيد به شدت مضطرب شد وبه من گفت : قليان را بردار و از اين جا بيرون ببر.
و خود با عجله برخاست و رفت و دررا باز كرد.
شخص جليلي به هيئت اعراب داخل شد و در اتاق سيد نشست و سيد در نهايت احترام و ادب دم در نشست و به من اشاره كرد كه قليان را نزديك نبرم .
سـاعـتي با هم صحبت مي كردند.
بعد هم آن شخص برخاست .
باز سيد با عجله از جابلند شد و در خـانـه را بـاز كرد.
دستش را بوسيد و آن بزرگوار را بر شتري كه كنار درخانه خوابيده بود، سوار كرد.

او رفـت و سيد با رنگ پريده برگشت .
حواله اي به دست من داد و گفت : اين كاغذ،حواله اي است به مرد صرافي در كوه صفا، نزد او برو و آنچه حواله شده ، بگير.
حـوالـه را گـرفـتـم و نزد همان مرد بردم .
وقتي آن را گرفت و در آن نظر كرد، كاغذ رابوسيد و گفت : برو و چند حمال بياور.
من هم رفتم و چهار حمال آوردم .
صراف مقداري كه آن چهار نفر قدرت داشتند،پول فرانسه (هر پول فرانسه كمي بيشتر از پنج ريال عجم بود) آورد و ايشان برداشتندو به منزل آوردند.
پـس از مـدتـي ، روزي نزد آن صراف رفتم تا از او بپرسم كه اين حواله از چه كسي بود،اما با كمال تـعـجـب نـه صـرافـي ديـدم و نـه دكاني ! از كسي كه در آن جا بود، پرسيدم : اين صراف با چنين خـصـوصياتي كجا است ؟ گفت : ما اين جا هرگز صرافي نديده بوديم واين جا مغازه فلان شخص مي باشد.
دانستم اين موضوع ، از اسرار ملك علام وپروردگار متعال بوده است
كمال الدين ج 2، ص 122، س 1

 
بيانات مقام معظم رهبری در چهارمين نشست «انديشه‌هاى راهبردى»‌ با موضوع آزادی PDF
بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
اولاً خيلى خوشحالم و حقيقتاً خيلى متشكرم از يكايك حضار، بخصوص برادران و خواهرانى كه زحمت كشيده بودند، تحقيق كردند، مقاله تنظيم كردند، بعد كوشش كردند آن مقاله را خلاصه كردند - پيدا بود ديگر، مقاله‌ها كاملاً خلاصه شده بود - كه بايد خدا به ما توفيق بدهد، بتوانيم اصل مقاله‌ها را كه حالا چاپ كردند، در اختيار گذاشتند، وقت كنيم و ان‌شاءاللّه ببينيم. حالا بنده كه اقبال اين وقت پيدا كردن را بعيد است داشته باشم، اما دوستان خوب است به اصل مقالات مراجعه كنند و تأمل كنند؛ چون ما با اين مقوله كار داريم. همچنين از مجرى محترم و عزيزمان آقاى دكتر واعظزاده كه طبق معمول با سخنان كوتاه، مطالب زيادى را بيان ميكنند و با تظاهر كم، عقبه‌ى وسيعى از كار را با خودشان اين طرف و آن طرف ميكشانند، تشكر ميكنم. واقعاً ايشان و همكارانشان خيلى زحمت ميكشند؛ ميدانم.
لازم است يك تشكر ويژه هم از همه‌ى دست‌اندركاران بكنيم. خب، اين روزها مشاهده ميكنيد به تبع اين گلاويز شدن‌هائى كه استكبار جهانى و در واقع دشمن درجه‌ى يك آزادى، با كشور ما و با جمهورى اسلامى پيدا كرده - سر همين قضاياى اقتصادى و آثار آن بر عملكرد مجموعه‌ى حكومت و در زندگى مردم - طبعاً يك دغدغه‌ى عمومى در فضاى سياسى كشور وجود دارد؛ يعنى هيچكداممان فارغ از اين فكر نيستيم؛ در عين حال اين كار اصلى و اساسى و بلندمدت، دچار وقفه و تعطيل نشد؛ يعنى تقريباً به طور دقيق، طبق همان برنامه‌ريزى‌اى كه كرده بودند، اين اجلاس در زمان خود تحقق پيدا كرد. اين، بنده را، هم خوشحال ميكند، هم متشكر ميكند از همه‌ى دست‌اندركاران.
جمهورى اسلامى از برگزارى جلسات نشستهاى انديشه‌هاى راهبردى چند هدف عمده دارد، كه اين هدفها را ما نميخواهيم فراموش كنيم و از جلوى چشممان خارج كنيم.
ادامه مطلب...
 
بيانات مقام معظم رهبری در سومين نشست «انديشه‌هاى راهبردى»‌ با موضوع زن و خانواده PDF
سم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
اللّهمّ سدّد السنتنا بالصّواب و الحكمة
خوشامد عرض ميكنم به همه‌ى برادران و خواهران، و تشكر ميكنم از شركت حضار محترم در اين كار دسته‌جمعىِ بسيار بااهميت. همچنين تشكر ويژه‌اى دارم از سخنرانان و سخنگويان؛ چه آنهائى كه مطالبى را عرضه كردند، چه آنهائى كه اعتراضاتى را بيان كردند. از رئيس و مدير برنامه، جناب آقاى دكتر واعظزاده هم صميمانه تشكر ميكنم؛ هم به خاطر اداره‌ى خوب اين جلسه، و هم بيشتر به خاطر تمهيد و سازماندهى اساسى‌اى كه براى شكل و محتواى اين جلسه، ايشان به كمك يك جمعى در طول چند ماه انجام دادند.

هدف از اين جلسه و اين نشستها، تبادل نظر عالمانه با جمعهاى نخبگانى است درباره‌ى مسائل اساسى كشور. اگر گفته ميشود انديشه‌هاى راهبردى، بله، در واقع سعى بر اين است كه به يك انديشه برسيم؛ منتها ميتوان تقسيم كرد، تنويع كرد؛ انديشه در باب عدالت، انديشه در باب زن و خانواده؛ بعد فهرست طولانى‌اى داريم در حدود بيست و چند موضوع، كه هر كدام از اينها عنوان انديشه رويش دارد؛ انديشه‌ها به اين لحاظ است؛ والّا بنا بر اين است كه اين جمع نخبگانى با زايش فكرى و معنوى و كمكى كه به اسلام و نظام جمهورى اسلامى خواهند كرد، ان‌شاءالله در هر زمينه‌اى به يك نظر واحد و يك انديشه‌ى واحد برسيم.
ادامه مطلب...
 
تشرف شهيد ثاني PDF

مرحوم شهيد ثاني مي فرمايند: در مـنـزل رمـلـه (نـام محلي است ) به مسجد آن جا، كه معروف به جامع ابيض است براي زيارت پيامبراني كه در غار آن جا مدفونند، رفتم .
وقتي رسيدم ، ديدم در مسجد قفل است و احدي در آن جا نيست .
دست خود را بر قفل گذاشته و كشيدم .
در باز شد و من وارد غار شدم .
در آن جا مشغول نـمـاز و دعـا گرديدم و بحدي توجه قلبي به خداي تعالي برايم پيدا شد كه از حركت قافله اي كه همراهش بودم ، فراموش كردم .
مـدتـي در آن جـا نشستم .
پس از آن داخل شهر شدم و بعد هم به سوي مكان قافله رفتم ،اما ديدم آنها رفته اند و هيچ كدام از ايشان نمانده است .
در كار خويش متحير ماندم وبه فكر فرو رفتم ، چون بـا پـاي پـيـاده كـه نمي توانستم به قافله ملحق شوم .

ادامه مطلب...