پنجشنبه, 07 آذر 1404
You are here:

انتخاب قالب

اطلاعات سایت

اعضا : 5711
محتوا : 302
بازدیدهای محتوا : 1296338

اوقات شرعی



جستجو

Loading
تشرف سيد مهدي قزويني در مزار قاسم بن موسي (ع ) PDF
سيد بزرگوار آقا ميرزا صالح ، فرزند سيد مهدي قزويني ، از زبان پدر خويش نقل مي كند: مـن براي ارشاد و هدايت عشيره هاي بني زبيد به مذهب تشيع ، هميشه به جزيره اي كه در جنوب حـلـه و بـين دجله و فرات است .
مي رفتم ، چون همه آنها اهل سنت بودند والحمدللّه همه مذهب تشيع را اختيار كردند و به همان مذهب هم باقي هستند وتعدادشان بيشتر از ده هزار نفر است .
در آن ـزيـره مـزاري اسـت كـه معروف به قبر حمزه فرزند حضرت كاظم (ع ) است ومردم او را زيـارت مـي كنند و براي او كرامات بسيار نقل شده است .
اطراف آن ،روستايي است كه حدودا صد خانوار در آن ساكن هستند.
مـن هـمـيـشـه به جزيره مي رفتم و از آن جا عبور مي كردم ، اما آن قبر را زيارت نمي نمودم ، چون صـحيح در نزد من ، آن بود كه حمزة بن موسي بن جعفر (ع ) در ري با حضرت عبدالعظيم حسني مدفون است .
يـك بـار طبق عادت هميشه بيرون رفتم و نزد اهل آن روستا ميهمان بودم .
آنهادرخواست كردند كـه مـن مـرقـد مـزبور را زيارت كنم .
امتناع كردم و گفتم : من مزاري راكه نمي شناسم ، زيارت نمي كنم .
ادامه مطلب...
 
تشرف سيد مهدي قزويني در راه كربلا PDF
سيد مهدي قزويني فرمود: روز چهاردهم ماه شعبان ، از حله به قصد زيارت حضرت ابي عبداللّه الحسين (ع )بيرون آمدم .
وقتي بـه شط هنديه رسيدم (شعبه اي است از رود فرات كه بعد از منطقه مسيب جدا و به كوفه مي رود.
آبادي معتبري كنار اين شط است كه طويريج نام دارد ودر راه حله به سمت كربلا واقع شده است ) از سـمـت غـرب شط عبور كردم .
ديدم زواري كه از حله و اطراف آن و آنهايي كه از نجف اشرف و حوالي وارد شده بودند،تماما در خانه هاي بني طرف ، از عشاير هنديه محصور شده اند و راهي براي كربلانيست ، زيرا عشيره عني زه در مسير، فرود آمده و راه عبور و مرور زوار را قطع كرده بودند و نمي گذاشتند كسي از كربلا خارج و يا داخل شهر شود.
هركس هم مي رفت اورا غارت مي كردند.
مـن نزد عربي فرود آمدم و نماز ظهر و عصر را بجا آوردم و نشستم .
منتظر بودم ببينم كار زوار به كـجـا مـي انجامد.
آسمان هم ابر داشت و باران كم كم مي باريد.
در اين حال كه نشسته بودم ، ديدم تـمـام زوار از خانه ها بيرون آمدند و به سمت كربلا متوجه شدند.
ادامه مطلب...
 
حيات فرهنگي در عصر امام مهدي(ع) PDF

در عصر درخشان امام مهدي(ع) حيات فرهنگي به گونه‏اي شكوفا و بارور مي‏گردد و دانش و فرهنگ و معنويت بويژه علوم ديني و احكام و مقررات و معارف انسان‏ساز اسلام در سراسر گيتي بسط و گسترش مي‏يابد و چرخ‏هاي فرهنگ و آگاهي و شناخت با سرعت وصف‏ناپذيري به حركت مي‏افتد.
كتابهاي مربوط به شرح حال راويان احاديث كه به كتابهاي رجالي مشهورند و نيز شرح حال و بيوگرافي آنان و تقسيم‏بندي روايات به صحيح و ضعيف كه بيشتر به حدس و گمان تكيه دارد و در عصر غيبت و به خاطر نرسيدن دست مردم به امام معصوم مورد استفاده قرار مي‏گيرد به پايان مي‏رسد؛ زيرا در عصر ظهور مردم به مقررات و احكام قطعي دست مي‏يابند و از اينها بي‏نياز مي‏گردند. همچنين بيشتر تفاسير از اعتبار ساقط مي‏شود و تنها تفاسير برخاسته از روايات رسيده از پيامبر و اهل بيت باقي مي‏ماند.
همين‏گونه قرائتهاي مختلف از قرآن شريف كه دليلي براي آن نازل نشده است برداشته مي‏شود چرا كه مردم قرآن و قرائت صحيح آن را به گونه‏اي كه بر قلب مصفاي محمد(ص) فرود آمده است از امام مهدي(ع) مي‏آموزند و تفسير و پيام و مفهوم آن را آن‏گونه كه خدا اراده فرموده است مي‏شناسند و بر معارف بلند و راز و رمز و شگفتيهاي آن كه همچنان ناشناخته و پوشيده است، آگاهي مي‏يابند.
حضرت امام باقر(ع) فرموده‏اند:
توتون الحكمة في زمانه حتي ان المراة لتقضي في بيتها، بكتاب اللَّه و سنّة رسوله1
يعني به مردم عصر حكومت درخشان او، دانش و بينش ارزاني مي‏گردد كه زن در كانون خانه خويش براساس كتاب خدا و سنت پيامبرش عادلانه و آگاهانه داوري مي‏كند و نيازي به ديگري ندارد.
اين روايت نشانگر اين واقعيت است كه مردم در روزگار حاكميت آن حضرت، براساس آداب و مقررات ديني تربيت شده و احكام شريعت را آموخته و بر پايه‏اي از فرهنگ و تمدن اوج مي‏گيرند كه هر بانويي مي‏تواند در درون خانه خويش ميان آن دو انسان براساس مقررات كتاب خدا و سيره و روش عادلانه پيام‏آور بزرگ او قضاوت كند.
اميرالمؤمنين علي(ع) هم طي گفت‏وگويي با جناب كميل بن زياد نخعي مي‏فرمايند:
اي كميل، هيچ علمي نيست مگر آن كه با من آغاز گردد و هيچ سري نيست مگر آنكه با قائم پايان پذيرد.2
لازم است بدانيم كه خود امام مهدي براساس كتاب خدا و سيره و شيوه انسانساز و افتخار آفرين پيامبر تدبير امور مي‏كند و به اندازه ذره‏اي از آن انحراف نمي‏جويد. او شريعت جديد يا دين ديگري نمي‏آورد كه با اسلام راستين ناسازگار باشد.
همچنين واقعيت كه رخ خواهد داد اين است كه همه مذاهب پديد آمده پس از رحلت پيشواي بزرگ توحيد پيامبر گرامي ملغي مي‏شود و از ميان مي‏رود چرا كه اينها راه و رسمي است كه در كتاب خدا و سنت پيامبر جايي ندارد. در كلامي كه از عالم اهل سنت به نام ابن العربي بيان گرديده آمده است:
امام مهدي پس از ظهور، دين را همان‏گونه كه بود و نازل گرديد آشكار مي‏سازد، به طوري كه اگر پيامبر گرامي حاضر باشد به همان حكم كند. او مذاهب مختلف را از روي زمين با ارشاد و هدايت خويش برمي‏دارد و جز دين خالص و پاك آسماني نمي‏ماند.3
آري در آن شرايط پر افتخار است كه اتحاد بزرگ اسلامي تحقق مي‏پذيرد چرا كه همه مسلمانان در اصول دين و فروع آن و همه مسايل فقهي و احكام و مقررات شرعي، متحد و يكپارچه مي‏گردند.
دين راستين همان اسلام واقعي خواهد بود و مذهب همان مذهب تشيع كه مذهب خاندان وحي و رسالت است و پيامبر گرامي مردم را بدان دعوت نموده است. و همه بشريت بدين سان زير پرچم پر افتخار لااله‏الااللَّه، محمد رسول‏اللَّه، علي ولي‏اللَّه در اوج سعادت و رفاه و نيكبختي زندگي مي‏كنند.
در حديثي كه امام مجتبي از پدرش حضرت علي نقل مي‏فرمايد چنين آمده است:
مهدي زمين را از برهان و دانش و نور هدايت پر مي‏كند تا آن‏جا كه سراسر گيتي به وي ايمان آورد و كافران مسلمان شوند و فاسقان صالح گردند.4
و باز حضرت علي(ع) در بيان ديگري از حضرت مهدي چنين مي‏فرمايد:
... لافترك بدعة الا ازالها ولا سنة الاّ اقامها.5
يعني آن پيشواي الهي تمامي بدعتها را نابود مي‏كند و همه سنتها و شيوه‏هاي پسنديده را زنده و برپا مي‏كند.
تربيت در عصر امام مهدي(ع)
از واقعيت‏ه‏اي ترديد ناپذير اين است كه انسان در همه ابعاد، قابل تربيت و سازندگي است و هنگامي كه برنامه‏هاي تربيتي براساس ارزشهاي والاي اخلاقي و انساني تنظيم گردد بشريت راه اعتدال و درستي را خواهد گزيد. و در راه و روش شايسته و ستوده‏اي گام خواهد نهاد. اما اگر برنامه‏ها و عوامل تربيتي فاسد و ناصالح باشد بدون ترديد نتيجه معكوس خواهد داد و انسان به سوي تباهي خواهد رفت.
. كانون خانه و خانواده كه كودك در آن ديده بر جهان مي‏گشايد يك كانون و عامل تربيتي است كه در جهت‏دهي به كودك نقش بسيار مهمي دارد.
. پس از خانه، نقش مدرسه است كه كودك با ورود بدانجا مراحل نخستين دانش و فرهنگ را از طريق آموزگاران دريافت مي‏دارد و هر چه مراحل مختلف علمي را طي مي‏كند سطح مطالعه و فرهنگ و آگاهيهاي او بالا مي‏رود تا سرانجام به عالي‏ترين مراحل و مدارج علمي و فكري مي‏رسد.
. عامل محيط و جامعه، كودكي كه در جامعه‏اي مملو از دروغ و شائبه و بي‏بندبار رشد مي‏كند تربيت ناشايست و نادرست مي‏پذيرد و كودكي كه در جامعه دين باور و امانت‏دار و سرشار از حيا و درستكاري تربيت شود فردي شايسته خواهد بود.
. رسانه‏هاي گروهي و دستگاههاي تبليغاتي جامعه همچون روزنامه‏ها و مجلات، راديو و تلويزيون و...
امام مهدي(ع) كه در انديشه اصلاح جامعه جهاني است و مي‏خواهد جامعه‏اي به راستي اسلامي پي‏ريزي نموده و آن را به ارزشهاي والاي انساني و قرآني آراسته سازد، در اين راه مي‏بايست از وسايل و عوامل تربيتي بهره گيرد و آموزشهاي تربيتي صحيح و سازنده خويش را به وسيله اين وسايل و تجهيزات به گوشها برساند. از اين رو مدارس و آموزشگاهها را، فرهنگ و تعاليم انسانساز اسلام اداره و رهبري مي‏كند و راههاي تعليم و تربيت در همه مراحل از شيوه‏ها و برنامه‏هاي اسلامي بهره‏مند مي‏گردد و وسايل ارتباط جمعي به طور كامل، شايسته و مفيد و ثمربخش مي‏شوند و از چهارچوب مقررات و ارزشهاي اسلامي تجاوز نمي‏كنند.6
چنانچه حضرت علي(ع) با عباراتي بسيار شنيدني چنين نويد مي‏دهد كه:
مهدي(ع) هواهاي نفساني را به هدايت باز خواهد آورد آن‏گاه كه هدايت را به هواپرستي بفروشند و آرا و نظرها را بر قرآن منطبق سازد چون قرآن را بر مدار آراي خويش باز خوانند.7
پي‏نوشتها :
. غيبت نغماني، باب 13، ص238.
. ابن شعبه حراني، ابو محمد حسن بن علي، تحف‏العقول، ص119.
. الفتوحات المكيه، ابن العربي، ج3، ص327، باب 366.
. طبرسي، احمدبن علي، الاحتجاج، ج2، ص70.
. عقدالدّرر، باب 9، ص224، بحارالانوار، ج52، ص339.
. امام مهدي از ولادت تا ظهور، آيةاللَّه سيد محمد كاظم قزويني، ص740.
. نهج‏البلاغه، خطبه
ماهنامه موعود- شماره 39

 
سخنانی از امام رضا(ع) PDF

كم من حرى مومنة و كم من مؤمن متأسف حيران حزين عند فقدان الماء المعين

چه بسيار زنان و مردان مؤمنى كه به وقت فقدان ماء معين (مهدى (عليه السلام)) متأسف، تشنه و محزونند.

خرائج، ج 3 ، ص 1168، ح 65؛ بحار الانوار، ج 51 ، ص 152، ح

----------------------

فاذا خرج أشرقت الارض بنوره و وضع ميزان العدل بين الناس فلا يظلم أحد أحدا

پس هنگامى كه مهدى (عليه السلام) خروج كند زمين به نور او روشن شود و او ترازوى عدالت در ميان مردم نهد و كسى بر كسى ديگر ظلم نكند.

كشف الغمة، ج 3، ص 332؛ ينابيع المودة، ج 3 ص 387، ح 19

----------------------